تو این مطلب 7 تا راهکار ارائه میشه که می تونه کمکتون کنه که در صورت عقب افتادن از برنامه ریزیهاتون، دوباره بتونید به روال قبل برگردید.
اتفاقاتی که باعث میشن ما گاهی اوقات قول و قراری که با خودمون گذاشتیم رو زیر پا بذاریم، اصلا به این معنی نیست که ما یه بدبخت فلک زدهایم، بلکه فقط به این معنیه که ما آدمیم!
هرگز نباید فراموش کنیم که موفقترین افراد هم دچار این لغزشها میشن، فرق آدم حسابیا با بقیه، نه اراده است و نه انگیزه، بلکه تواناییشون برای به سرعت برگشتن به روال سابقه.
خیلی وقتها دنبال کردن روتين معمول واقعا غیرممکنه، پس لازمه چند تا راهکار یاد بگیرید که بتونید خیلی سریع به روال قبل برگردید:
7 راهکار مطمئن برای پایبند موندن به برنامه ریزی
1. برای کارهایی که باید انجام بدید، زمان و مکان مشخصی در نظر بگیرید.
یعنی دقیقا کی و کجا، قراره فلان کار رو انجام بدید؟ مثلا دارید برای نوشتن پایان نامهتون برنامهریزی میکنید.
مثلا به خودتون میگید 9 صبح شنبه، 7 مرداد، کتابخونه دانشگاه! پس قرارتون میشه هر هفته 9 صبح شنبه، کتابخونه دانشگاه!
سنگ از آسمون بارید، قرارتون 9 صبح شنبه، کتابخونه دانشگاه کنسل نخواهد شد. به سنگدلانهترین شکل ممکن! شاید تصمیم به تغییر، حس خوبی بهتون بده، ولی وقتی به طور خاص مشخص کنید که این تغییر قراره چی باشه، کی و کجا و چطور اتفاق بیفته، تصمیم براتون واقعیتر میشه.
2. حتی اگه شده با انجام به کار خیلی کوچیک به برنامه ریزی تون وفادار بمونید.
به عنوان مثال، اگر برای انجام دادن همه تمرینات ورزشیتون زمان ندارین، فقط چند تا اسکات بزنین. اگه به نوشتن یه مقاله کامل نمی رسین، فقط یک پاراگراف بنویسید. اگه برای انجام یوگا وقت کافی ندارین، فقط 10 ثانیه روی تنفستون متمرکز بشید. اگه وقت سفر رفتن ندارید، بريد یه دور کوچیک تو جاده بزنید و برگردید.
پس قرارمون این باشه که یه راهی پیدا کنید که همیشه به برنامهریزی تون وفادار بمونین. اصلا مهم نیست که چقدر کم و ناچیز. یکم بهتر از هیچیه.
3. یه نفر رو در کنار خودتون داشته باشین که از شما انتظار داشته باشه.
با غریبهها حرف بزنید و توی مسیری که برای پیادهروی میرید، دوست پیدا کنید، همین که بدونین یه آدم آشنا منتظره که شما رو ببینه، میتونه برای اینکه اونجا برید و غیبت نکنید، کافی باشه.
4. تمرکزتون رو روی کارهایی که میتونین انجام بدین بذارین.
اجازه بدین یکم بیشتر موضوع رو براتون باز کنم، ما کلی وقت رو تلف فکر کردن به محدودیتهامون و چیزهایی که در اختیارمون نیست میکنیم. هر بار کارهایی که دوست داریم رو انجام نمیدیم، سریع بهونه میاریم که من پول کافی ندارم، وقت نمیکنم، پارتی ندارم، تجربم کمه، باید بیشتر آموزش ببینم، نمی دونم از کجا شروع کنم، خیلی شرایطم سخته و کلی بهانه دیگه.
کار درست اینه که به جای همه اینا، فقط به این فکر کنید: «من میتونم این کار رو انجام بدم.» واقعا هم میتونید.
چه جوریش رو الان میگم. به جز اونهای که صاحب رانت و زد و بندن، امثال من و شما از یه نقطه مشترک شروع میکنیم، بیپول و بیتجربه و بی پارتی! اما برندهها، انتخاب می کنن که در هر حال، شروع کنن!
اصلا آسون نیست، ولی بهتون قول میدم که اگه با سختی شروع کنید و پیشرفت کنید، زندگی بهتری خواهید داشت، تا اینکه همش شکایت کنید و بهونه بیارید.
تمرکزتون رو از روی چیزهایی که ندارید، بردارید و بیاریدش رو کارهایی که از پسشون برمیاید. خیلی به ندرت اتفاق میافته که شرایط اونقدر ناجور باشه که شما نتونید هیچ پیشرفتی بکنید. شاید نقطه شروع تون قشنگ نباشه، ممکنه به کندی پیشرفت کنید، ولی از پسش بر میاید.
5. اگه کاری که دارین انجام میدین پرفکت نیست، اصلا معنیش این نمیشه که کلا بذاریدش کنار!
ما خیلی راحت درگیر کمالگرایی میشیم و اینجوری کلا بیخیال انجام کار میشیم، بذارین یه مثال بزنم. یه نفر تصمیم می گیره رژیم بگیره. بعد میگه من وقتی با دوستام میرم کافه و پاستا سفارش میدم، حتما عادت دارم که آلفردو بخورم که سس خامه داره و میدونم که این برخلاف رژيم غذايه.
حالا به نظرتون اینکه پنج روز در هفته رژیم باشی بهتره، یا اینکه کلا رژیم نباشی؟ در واقع، اینکه حتی یک روز در هفته غذای سالم بخوری هم بهتر از اینه که هیچ وقت غذای سالم نخوری.
پس همین رو هدف قرار بده: رعایت رژیم، مثلا دوشنبه ها.
تو ذهنتون داشته باشید که تا جایی که می تونید از کم شروع کنید، راحت زندگیتون رو بکنید و در طول مسیر، کم کم بهتر بشید. پیشرفت یک طیف هست، نه یک نقطه مشخص. وقتی شما هنوز در انجام پایه و اساس یه کاری مهارت ندارید، چرا برای خودتون سخت ترش می کنید و درگیر جزئیات میشید؟
راهکارهای کامل و عالی، مخصوص 10٪ آخر راهه، 90٪ قضیه، با همون انجام دادن پایه و اساس کار حله!
6. محیط اطرافتون رو برای موفقیت طراحی کنید.
شما برای اینکه به برنامه ریزی تون وفادار بمونید، به انگیزه و اراده احتیاج ندارید. شما ممکنه بعضی روزها انگیزه داشته باشید، بعضی وقتا هم نه؛ پس اگه تغییر دائمی می خواین، آخرین کاری که باید بکنید اینه که به یک عامل غيردائمی تکیه کنید.
خب حالا راه حل بعدی اینه که محیط اطرافتون رو متناسب با کارایی که می خواید انجام بدید طراحی کنید. بیشتر ما، قبول داریم که اطرافیانمون رو ما تأثیر دارن، ولی باید بدونید که اشیای اطراف هم، می تونن تأثیر مشابهی داشته باشن. نشونه هایی که می بینیم، وسایلی که روی میز کار ما هستن، تابلوهایی که به دیوارن، اینها همه تکههایی از محیط اطراف ما هستن، که می تونن محرکی برای ایجاد عملکرد متفاوت در ما بشن.
مثلا اگه میخواید شروع به استفاده از نخ دندون کنید، بهترین کاری که میشه کرد اینه که بسته نخ دندون رو از کشو در بیارید و بذارید کنار مسواکتون.
شاید به نظرتون خیلی احمقانه باشه، ولی همین باعث میشه که هر بار مسواک می زنید، نخ دندون رو ببینید و دیگه لازم نباشه به خودتون یادآوری کنید که برم و نخ دندون رو از کشو برش دارم.
همین تغییر محیطی کوچیک، انجام این کار جدید رو براتون آسون میکنه و دیگه نیاز به انگیزه و اراده بیشتر و یادداشت گذاشتن رو آینه ندارید.
7. کاری که دارین تلاش می کنین انجامش بدین واقعا براتون مهم باشه.
شاید ساده به نظر برسه، ولی حواستون باشه، کاری که دارین تلاش میکنین انجامش بدین واقعا براتون مهم باشه.
دوستانی رو میشناسم که وقت زیادی رو صرف دنبال کردن هدفی می کنن که نه براشون مهمه ونه بهش علاقه دارن، وقتی هم که بهش نمی رسن، خودشون رو برای رسیدن به چیزی که در واقع در تمام این مدت هیچ ارزشی براشون نداشته، سرزنش می کنن و احساس شکست خورده بودن می کنن.
عالیییییییییی