چطور بتونم با خودم کنار بیام؟ از تغییر خودم خسته ام.
خیلیامون آرزو داریم خودمونو همون طور که هستیم بپذیریم بعضی وقتا میتونیم و بعضی وقتا نمیتونیم اما به طرز جالبی ما آدمها میتونیم تصور اینکه چطور باید باشیم رو بپذیریم، اما نمیتونیم حقیقت اون چیزی که هستیم رو بپذیریم.
چطور با خودم کنار بیام؟
یه بار دیگه برگردید و با دقت جمله بالا رو بخونید به نظرم اولین قدم در پذیرش خود اینه که ما باید همینو قبول کنیم که نمیتونیم خودمونو بپذیریم آره ما باید با این موضوع کنار بیایم که نمیتونیم خودمونو همونطور که هست بپذیریم.
دوستان ما همینیم که هستیم ما با تظاهر کردن به چیزی که نیستیم نمیتونیم به خودمون کمکی کنیم زمانی که ما میایم میپذیریم که نمیتونیم خودمونو بپذیریم تازه میتونیم به سمت پذیرش خودمون تلاش کنیم و تو مسیرش حرکت کنیم .
چرا مهمه که بتونیم با خودمون کنار بیاییم و جنبه های مختلف مون رو بپذیریم؟
1. رابطه مون با آدمهای دیگه بهتر میشه، چطور؟ وقتی با خودت صادق باشی و به جنبههای بد و نخواستنی خودت واقف باشی کمتر بقیه رو بخاطر داشتن اون خصایص سرزنش می کنی
2. رابطه ات با خودت بهتر میشه، چطوری؟ درک اینکه همینی که هست بخوام نخوام همینم که هستم باعث میشه خیلی وقت ها دست از سرمون برداریم و انرژی روانیمون بجای اینکه صرف خود سرزنشی و خود تخریبی بشه برای کارهای مهمتری ذخیره بمونه
3. واقع بین میشی، چطور؟ زمانی که ما تصمیم بگیریم با این حقیقت کنار بیایم که داریم بخشهای زیادی از وجودمون رو پس میزنیم و تصمیم می گیریم باهاش کنار بیایم دقیقا همون موقع سکه حباب خیال و توهم کمال گرایی چاره ای جز ترکیدن نداره و ما می مونیم و واقعیت.
بذارید یه چیز رو صادقانه خدمتتون یادآوری کنم، هر آدم کاملی که میبینی آدمیه که هنوز اونو کامل نشناختی و تصویری که ازش تو ذهنت ساختی واقعی نیست.
بیاید درباره فرآیند عاشق شدن فکر کنیم اولش همه مون فکر میکنیم. فرد مورد علاقه مون کاملترین آدمیه که تا حالا دیدیم آهسته آهسته شروع میکنیم به دیدن چیزای عجیب و غریب از اون آدم، بعضی وقتا این چیزای عجیب و غریب میتونه شور و اشتیاق مون رو کم کنه اما در روابط عاطفی طولانی مدت ما یاد میگیریم که رفتارهای عجیب و غریب شریک عاطفی مونو هم قبول و بپذیریم، حتی شاید بتونیم یاد بگیریم که اون چیزای عجیب غریبشو هم دوست داشته باشیم و برامون بامزه باشه حالا همین الگو میتونه درباره خودمون هم صادق باشه یعنی برای داشتن یه رابطه سالم با خودمون لازمه که چیزای عجیب غریب خودمونو هم بپذیریم.
نکته بعدی اینه که ما باید دست از تلاش برای تبدیل خودمون به یه سوپرمن شدن برداریم ما همه مون محدودیت هایی داریم، وقتی که ما به طرز وسواسی گونه ایی شروع به تغییر محدودیتهامون میکنیم بدون شک می افتیم تو جاده ای مملو از ناکامی های بی پایان.
بذارید آدرس دقیق این جاده رو خدمتتون بدم جاده مملو از ناکامی های بی پایان از جایی شروع میشه که حاضر نیستی اون چیزی که هستی رو بپذیری به عنوان مثال، وقتی آدم ازدواج نیستی و میری ازدواج می کنی خودت رو گذاشتی اول این جاده.
ما باید یاد بگیریم که خودمونو در مسیری که داریم رشد میکنیم بپذیریم و این به این معنیه که داریم میپذیریم که در این مسیر ناکامی هایی هم ممکنه داشته باشیم.
یادتون باشه وقتی ما با خود واقعیمون می جنگیم رشدمون متوقف میشه و به فنا میره یعنی در واقع داریم خودمونو آره میکنیم سوهان میزنیم که تو قالب یه خیال و توهم جا بیفتیم و با اون قالب جفت و جور بشیم.
واقعیت شما همیشه بزرگتر از اون چیزیه که در یک مفهوم و یه قالب جا بشه فقط با پذیرش خودمون اون طوری که واقعا هستیم و پذیرش زندگی اون طوری که واقعا هست میتوینم در بطن حقیقت اون واقعیت رشد کنیم.