ارزش درست و خوب فکر کردن را به سختی می توان دریافت. خوب فکر کردن مزایای بسیاری برای شما به ارمغان می آورد؛ برای مثال ایجاد درآمد، حل کردن مشکلات و خلق فرصت ها.

خوب فکر کردن از نظر شخصی یا حرفه ای، شما را به سطحی بالاتر ارتقا می دهد. در واقع، می تواند زندگی شما را تغییر دهد.

چرا و چگونه شیوه تفکرمان را تغییر دهیم؟

برای آن که شیوه تفکرتان را تغییر دهید باید چند نکته را در نظر بگیرید:

1. تغییر شیوه تفکر، خود به خود نیست

متأسفانه تفکر به خودی خود تغییر نمی کند. این طور نیست که ایده های خوب، به طور خودکار حرکت کنند و به سراغ آدم ها بیایند. برای دستیابی به ایده خوب باید دنبال آن بگردید. اگر می خواهید فردی باشید که درست فکر می کند، باید روی این موضوع کار کنید. مطمئن باشید هرگاه به شیوه درست تفکر دست یافتید، ایده های خوب به سوی شما خواهند آمد. در واقع، ایده های خوبی که می توانید در هر لحظه داشته باشید، اساسا به میزان تفکر درستی بستگی دارد که در حال حاضر می توانید انجام دهید.

2. تغییر شیوه تفکر، دشوار است

تنها کسانی تصور می کنند فکر کردن راحت است که معمولا فکر نمی کنند. «آلبرت اینشتین»، فیزیکدان برنده جایزه نوبل و یکی از بزرگترین متفکران جهان می گوید: «فکر کردن، کار سختی است. به همین دلیل، افراد کمی پیدا می شوند که انجامش می دهند.»

چون فکر کردن به راستی دشوار است، انسان ها تلاش می کنند از هر چیزی استفاده کنند تا فرایند فکر کردن خود را سریع تر پیش ببرند.

3. تغییر شیوه تفکر، ارزش سرمایه گذاری را دارد

«ناپلئون هيل»، نویسنده معروف، می گوید: «گنجی که در تفکرات انسان نهفته است، بسیار بیشتر از آن چیزی است که در دل زمین قرار دارد.»

وقتی زمان صرف می کنید تا بیاموزید چگونه شیوه تفکرتان را تغییر دهید و بهتر فکر کنید، درواقع، روی خودتان سرمایه گذاری کرده اید. معادن طلا روزی به پایان می رسند، بازارهای سرمایه سقوط می کنند، سرمایه گذاری در املاک دچار رکود می شود، اما ذهن بشر، با توانایی تفکر درست، مانند معدن الماسی است که هیچ گاه پایان نمی پذیرد و بدون هیچ هزینه ای به شما منفعت می رساند، بنابراین نمی توان بر آن قیمت گذاشت.

چگونه درست فکر کنیم؟

آیا می خواهید در فرایند تفکر درست، متبحر شوید؟ آیا می خواهید روز به روز تفکر بهتری داشته باشید؟ پس باید به فرایندی که در ادامه گفته می شود، پایبند باشید تا شیوه تفکر شما بهبود یابد.

1. خود را مقید به دریافت ورودی خوب کنید

کسانی که درست فکر می کنند، همیشه در فضایی قرار دارند که سرشار از ایده هاست. آنها همواره به دنبال چیزهایی هستند تا فرایند فکر کردن را شروع کنند؛ چون همیشه هر آنچه ورودی باشد، در خروجی تأثیر می گذارد.

کتاب بخوانید، مجلات را ورق بزنید و به سخنرانی ها و مصاحبه ها گوش دهید. هرگاه چیزی توجه شما را جلب کرد، چه ایده شخص دیگری باشد یا جرقه ایدهای جدید در ذهن خودتان، آن را فراموش نکنید و پیش چشمان خود نگه دارید. آن را بنویسید و در جایی که ایده های جذاب خود را در آن نگه می دارید، حفظ کنید تا در آینده به آن جامه ی عمل بپوشانید.

2. با کسانی که خوب فکر می کنند، معاشرت کنید

وقت بگذارید و با کسانی که توانایی خوب اندیشیدن دارند، صحبت کنید؛ کسانی که همواره در تلاش هستند تا رشد کنند و به دیگران بیاموزند.

در ضرب المثل ها چنین آمده است که: «فرد زیرک، دیگران را نیز به زیرکی وا میدارد. همان طور که آهن باعث تیزی و جلای آهن مجاور خود می شود.» اگر می خواهید یک متفکر تیز و زیرک باشید، دوروبر انسانهای زیرک بگردید.

3. برای خوب فکر کردن دست به کار شوید

اگر می خواهید کسی باشید که خوب فکر می کند، باید قصد کنید و دست به اقدام بزنید. به طور منظم خود را در موقعیتی مناسب قرار دهید تا بتوانید فکر کنید، به افکار خود شکل دهید، آنها را گسترش دهید و به سرانجام برسانید. این را اولویت خودتان قرار دهید. به یاد داشته باشید، فکر کردن نوعی سبک زندگی است.

4. فکرهای خوب خود را عملی کنید

ایده ها عمر کوتاهی دارند و کمی بعد به فراموشی سپرده می شوند. باید پیش از این که این اتفاق بیفتد، روی آنها متمرکز شوید. خوب فکر کنید؛ سپس پیگیری کنید.

5. با انگیزه ای که دارید فکرهای خوب دیگری خلق کنید

برای آغاز فرایند فکر کردن نباید روی احساسات خود تکیه کنید. پیش از این که با احساس خود عمل کنید، می توانید با عملکردتان، احساستان را شکل دهید. اگر می خواهید منتظر بمانید تا حس انجام آن کار را به دست آورید، شاید هرگز نتوانید آن را به انجام برسانید. فرایند فکر کردن هم به همین صورت است؛ نمی توانید صبر کنید تا حس فکر کردن به شما دست دهد. من دریافته ام که اگر یکبار در فرایند درست فکر کردن درگیر شوید، می توانید انگیزه لازم را به دست آورید تا این فرایند تقویت شود و جنبشی در ذهن شما به وجود آید.

این کار را روی خودتان امتحان کنید. پس از این که وارد فرایند برنامه ریزی شده فکر کردن شدید و اتفاقا پیروزی هایی هم به دست آوردید، تلاش کنید از آن لحظات لذت ببرید و انرژی ذهنی حاصل از آن موفقیت ها را تقویت کنید. شاید خیلی برایتان خوشایند باشد که تفکرات جدید و ایده های سازنده را به بند بکشید و رام کنید.

6. این فرایند را تکرار کنید

یک ایده خوب، به تنهایی نمی تواند زندگی خوبی را برای شما رقم بزند. کسانی که تنها یک فکر خوب دارند و تلاش می کنند آن را در تمام زندگی حرفه ای خود به کار گیرند، در نهایت چیزی دستشان را نمی گیرد و کامیاب نخواهند بود. آنها مانند ستارگانی که نمی توانند بیش از یکبار بدرخشند، نویسندگانی که نمی توانند بیش از یک کتاب بنویسند، سخنرانانی که نمی توانند بیش از یک جمله بگویند و مخترعانی که فقط یکبار و تنها یک چیز خاص اختراع کردند، تمام وقت خود را صرف چانه زدن برای حفظ یا ارتقای تنها ایده شان هدر می دهند.

موفقیت، از آن کسانی است که کوهی از معدن طلا دارند و به طور مداوم از آن طلا استخراج می کنند، نه کسانی که یک تکه فلز می یابند و پنجاه سال از عمرشان را با آن سر می کنند. برای این که معدنی از طلا داشته باشید، باید فرایند تفکر درست را به طور مداوم تکرار کنید.

به برنامه روزانه تان دقت کنید. چه زمان هایی را می توانید به طور منظم، برای فکر کردن اختصاص دهید؟

قرار دادن خود در موقعیت مناسب برای فکر کردن

تبدیل شدن به یک متفکر خوب چندان پیچیده نیست؛ این موضوع نوعی سبک زندگی است. اگر به شش کاری که در بالا اشاره شد عمل کنید، سبک زندگی خود را به گونه ای تغییر داده اید که می توانید بهتر فکر کنید. اما برای این که هر روز ایده های جدیدی داشته باشید، چه کار می کنید؟

در ادامه فرایندی آموزش داده شده که بسیار کارآمد است. مطمئنا این تنها روش موفقیت نیست، اما برای من که ثمرات خوبی داشته است.

1. مکانی را بیابید تا روی افکارتان متمرکز شوید

اگر به مکان خاصی که آن را برای فکر کردن در نظر گرفته اید بروید، به تدریج به ایده های بیشتری دست خواهید یافت. حالا بگویید بهترین مکان برای فکر کردن کجاست؟ این مسئله برای هر کسی متفاوت است. بعضی از مردم هنگام دوش گرفتن فکرشان باز می شود. دیگرانی هم هستند دلشان می خواهد برای فکر کردن به پارک بروند.

اما بهترین مکان ها برای من، داخل خودرو و هواپیما و بهترین زمان هنگام شناست. البته در موقعیت های دیگر هم ایده هایی به ذهنم می رسد؛ از جمله وقتی به رختخواب می روم (من همیشه یک قلم و دفترچه ی مخصوص دارای نور کنار تخت خوابم دارم). از آن جایی که عادت کرده ام همواره در مکان هایی باشم که برای فکر کردن مناسب هستند و هر لحظه ممکن است ایده هایی در ذهنم شکل بگیرد، بنابراین همیشه آماده ثبت آنها هستم.

اگر می خواهید ذهنتان مدام ایده تولید کند، باید همین کار را انجام دهید. جایی را بیابید که می توانید در آن جا فکر کنید، بنابراین قلم و کاغذ همراه خود داشته باشید تا افکارتان را بنویسید و آنها را از دست ندهید. وقتی به جایی میرسم که می توانم در آن بنشینم و فکر کنم، افکارم نیز در من جایی پیدا می کنند و دور هم جمع می شوند.

جایی را مشخص کنید که دسترسی شما به آنجا آسان و منظم باشد. آن مکان را برای فکر کردن خود انتخاب کنید. هر وسیله یا چیزی را که به ذهنتان می رسد و می تواند به فکر کردن شما کمک کند، در آن قرار دهید.

2. جایی را بیابید که بتوانید در آنجا، افکار خود را شکل دهید

کم پیش می آید که ایده ها، شکل کاملی به خود بگیرند و پخته شوند. بیشتر اوقات باید روی آنها کار شود تا استحکام لازم را به دست آورند. فكرها باید از نظر شفافیت موضوع و مجموعه پرسش ها برای سنجش شان، آزموده شوند و از این آزمون موفق بیرون بیایند. در این زمان، باید به بررسی دقیق یک ایده بپردازید. بیشتر اوقات این گونه است: ایده ای که برای آن تا پاسی از شب بیدار مانده اید، در تاریکی نیمه شب کامل به نظر می رسد، اما در روشنایی روز، عیب های خود را نمایان می سازد.

سؤالاتی پیرامون ایده های خود بپرسید و با این کار، آنها را تقویت کنید. یکی از بهترین شیوه ها این است که افکار خود را روی کاغذ بیاورید.

یادگیری نوشتن، مانند یادگیری فکر کردن است. هیچ چیز دقیقی از افکار خود نمی دانید و همه چیز تار و مبهم است، مگر این که آنها را روی کاغذ بنویسید.

همان طور که به افکار خود شکل می دهید، ببینید ایده هایتان پتانسیل لازم را دارند یا خیر. درباره آنچه دارید می آموزید، حتی درباره خودتان هم شناخت پیدا کنید. زمان شکل گیری یک ایده، مرا به هیجان می آورد؛ چرا که موارد زیر را به همراه دارد:

  • خیال: افکاری که معمولا اثری ندارند اما نوعی آرامش فانتزی ایجاد می کنند.
  • خشوع: لحظاتی که با خدایم ارتباط برقرار می کنم، عظمت او مرا فرا می گیرد.
  • هیجان: عاشق این هستم که در ذهنم با یک ایده بازی کنم (چیزی که آن را «آینده نگری ایده» مینامم).
  • خلاقیت: در این مواقع، محدودیتی از دنیای واقعی، مانع حرکت من نمیشود.
  • رضایت: خداوند مرا در این مسیر قرار داده است؛ در این فرایند، بزرگترین هدایای الهی را که به من داده شده است به کار می گیرم تا به سرور و شادی برسم.
  • صداقت: زمانی که ایده ای را در ذهنم مرور می کنم، انگیزه های واقعی ام را می یابم.
  • عشق: زمانی که فکری را در ذهن خود شکل می دهید، می فهمید باورهای واقعی شما چیست و چه چیزهایی برایتان اهمیت دارند.
  • تغییر: بیشترین تغییراتی که در زندگی ام ایجاد کرده ام، نتیجه ی تفکر روی موضوعی خاص بوده است.

جاهای بسیاری هستند که می توان در آنها به افکار شکل داد. فقط کافی است به دنبال جایی بگردید که مناسب شماست؛ جایی که بتوانید چیزی بنویسید، ذهن خود را متمرکز کنید و ایده هایتان را در معرض سؤال های بسیار قرار دهید.

3. مکانی را بیابید تا افکار خود را گسترش دهید

اگر افکار بزرگی در ذهن شما ایجاد شده است و زمان زیادی برای شکل گیری آنها صرف کرده اید، تصور نکنید دیگر کار تمام شده است و باید همین جا متوقف شوید. اگر این کار را انجام دهید، گام های ارزشمندی از فرایند فکر کردن را از دست خواهید داد. نمی توانید دیگران را پیدا کنید و ایده های خود را با آنها در میان بگذارید و ایده هایتان را با ظرفیت دیگران گسترش دهید.

باید اقرار کنم، سال های بسیار دور، من هم مرتکب این اشتباه میشدم. میخواستم یک ایده را از جرقه ی اولیه تا حد نهایی خودم پیش ببرم بدون اینکه دیگران را هم وارد میدان کنم؛ دیگرانی که شاید می توانستند بیشترین تأثیر را در آن بگذارند. هم در خانه و هم در محیط کارم این روش را در پیش می گرفتم. تا این که پس از سال ها، آموختم برخلاف حالت تکروی که در گذشته داشتم، اگر با یک تیم همراه شوم، می توانم هر چه بیشتر به پیش بروم. فرمولی یافتم که می تواند به شما کمک کند افکار خود را گسترش دهید:

افکار مناسب به علاوه انسان های مناسب،
در محیط مناسب و زمان مناسب، برای هدفی مناسب
=
نتیجه مناسب

به سختی می توان درباره این فرمول تردید کرد. هر ایده ای این ظرفیت را دارد که به چیزی بزرگتر تبدیل شود؛ مانند هر انسانی.

وقتی جایی را پیدا می کنید تا افکار خود را گسترش دهید، آن ظرفیت را به دست می آورید.
افراد کلیدی زندگی خود را مشخص کنید؛ کسانی که می توانید از طریق صحبت با آنها، افکار خود را گسترش دهید. بعضی افراد هستند که می توانند در همه ی زمینه های زندگی شما را یاری دهند، اما ممکن است دیگران تنها در حیطهای خاص همراه شما باشند.

4. جایی را بیابید تا افکار خود را در آن پیاده کنید

ایده های بزرگ، همان گونه که به بال هایی برای صعود نیاز دارند، به ابزارهایی نیز برای به زمین نشستن نیازمندند. هر ایده، تا زمانی که تنها در حد ایده باقی بماند، نمی تواند اثر خود را داشته باشد. قدرت واقعی یک ایده، زمانی نمود پیدا می کند که از ذهن به عمل برسد. به نظریه نسبیت اینشتین دقت کنید. زمانی که او نظریه اش را در سال های 1905 و 1916 منتشر کرد، صرفا ایده هایی عمیق در علم فیزیک به شمار می رفتند. قدرت واقعی آنها با گسترش این نظریه و واکنش های اتمی در سال 1942 و ساخت اولین بمب اتمی در سال 1945 نمود پیدا کرد. زمانی که دانشمندان ایده های اینشتین را توسعه دادند و به آنها جامه عمل پوشاندند، سراسر دنیا تغییر کرد.

به عبارتی، اگر بخواهید افکار شما اثرگذاری خود را به دست آورند، باید آنها را با دیگران در میان بگذارید تا روزی عملی شوند. وقتی برای عملی کردن فرایند فکر کردنتان برنامه ریزی می کنید، ابتدا ایده های خود را با این افراد در میان بگذارید:

خودتان. در میان گذاشتن فکر و ایده با خودتان باعث کمال و استواری شما در آن فکر خواهد شد. مردم هنگامی خریدار یک فکر و ایده هستند که فرد صاحب آن فکر را بپذیرند و بدانند که او هم به این فکر باور دارد. پیش از این که هر نکته ای را بیاموزم، لازم است از خودم سه سؤال بپرسم: آیا به این موضوع اعتقاد دارم؟ آیا خودم به این شیوه زندگی می کنم؟ آیا بر این باورم که دیگران نیز باید به این شیوه زندگی کنند؟ اگر نتوانم به هر یک از این سه سوال پاسخ مثبت دهم، پس نمی توانم ایده ام را عملی کنم.

افراد کلیدی. بگذارید به صراحت بگویم، هیچ ایده ای بدون تأثیری که از افراد کلیدی آن ایده می پذیرد، به اوج نمی رسد. فراتر این که، ایشان افرادی هستند که کمک می کنند ایده ها، از ذهن به عمل برسند.

آنهایی که بیشترین تأثیر را می پذیرند. در میان گذاشتن ایده هایتان با کسانی که در تیررس عملی شدن آن ایده ها هستند، دید بهتری به شما می دهد. آنهایی که تغییرات ناشی از ایده ی جدید را از نزدیک احساس می کنند، می توانند «نمایی واقعی» از اوضاع را در اختیار شما قرار دهند. در نتیجه این مسئله مهم است، چون زمانی که با تلاش فراوان، فرایند ایجاد یک فکر را ادامه و به آن شکل می دهید و آن را با دیگران در میان می گذارید، این امکان وجود دارد که باز هم چیزی را فراموش کرده باشید.

5. موقعیتی بیابید تا افکار خود را به پرواز در آورید

هر شخص باید مانند اهل عمل فکر کند و مانند اهل فکر عمل کند. چه مزیتی برای خوب فکر کردن وجود خواهد داشت وقتی هیچ کاربردی در عالم واقع و زندگی روزمره برای آن پیدا نشود؟ افکاری که از اعمال جدا هستند، سازنده نخواهند بود. آموختن این که چگونه در فرایند فکر کردن تبحر یابید، شما را به تفکر سازنده هدایت می کند. اگر بتوانید سبک زندگی خود را بر درست فکر کردن بنا نهید و آن را به یک عادت در زندگی خود تبدیل کنید، در تمام طول زندگی، موفق و مؤثر خواهید بود. زمانی که افکار خود را خلق کنید، شکل و گسترش دهید و با دیگران در میان بگذارید، عمل کردن به آنها، کاری آسان و لذت بخش خواهد بود.

تصویر یک متفکر خوب

معمولا از دیگران می شنوید که دوست یا همکارشان «خوش فکر» است، اما این جمله برای هر کس، معنایی متفاوت دارد. شاید کسی تصور کند وی ضریب هوشی بالایی دارد یا دیگری تصور کند یک مشت معلومات بی اهمیت و اضافی در ذهن او قرار گرفته یا شاید وقتی در حال خواندن یک رمان جنایی است، می تواند بفهمد که «متهم اصلی کیست».

من بر این باورم که خوش فکر بودن تنها یک چیز نیست، بلکه شامل چندین مهارت خاص در فرایند فکر کردن است. متفکر بودن یعنی این مهارت ها را با بیشترین توانایی خود به کار بگیرید. اصلا مهم نیست در خانواده ای ثروتمند بزرگ شده اید یا خانواده ای فقیر، سه کلاس سواد دارید یا در حال گذراندن دوره دکترای تخصصی هستید، از چند ناحیه معلولیت جسمانی دارید یا سر تا پا سالم هستید. اینها مهم نیستند، بلکه در هر شرایطی می توانید بیاموزید که متفکر باشید. تنها کاری که باید انجام دهید این است که به این فرایند پایبند باشید.

چگونه درست فکر کنیم؟

برای درست فکر کردن باید تمام اجزای فکر کردن را در اختیار بگیرید تا همچون کسی باشید که به موفقیت های بزرگ نائل می شود. این اجزا شامل این یازده مهارت می شوند:

هدف این است که بدانید «چگونه» فکر کنید. هنگامی که با هر یک از این مهارتهای فکری آشنا می شوید، در می یابید که در برخی از آنها توانمند هستید و در برخی دیگر نه. در مواردی که ضعف دارید تلاش کنید با تمرین خود را تقویت کنید تا به متفکری تمام عیار تبدیل شوید.

همواره به یاد داشته باشید که:

  • هر حرکتی با جرقه یک فكر آغاز می شود.
  • زندگی همان چیزی است که سرتاسر روز به آن می اندیشیم.
  • تفکر ما شخصیت ما را می سازد و شخصیت ما اعمال ما را رقم می زند.
  • اعمال انسان، بهترین تفسیر افکار اوست.
  • افکار هر کس تعیین کننده سرنوشت اوست و سرنوشت او میراثش را می سازد.
  • جایگاه امروزتان نتیجه ی افکار دیروزتان است و فردا همان جایی خواهید بود که افکار دیروزتان می خواهند.
  • صعود متعلق به کسانی است که تفکری متفاوت از دیگران داشته اند.
  • هیچ عاملی مثل تفکر سطحی و مقطعی، موفقیت را محدود نمی کند و هیچ عاملی مانند تفکر آزاد، دسترسی ها را افزایش نمی دهد.
  • تغییر شیوه تفکر، امکان پذیر است. تمام چیزهای حقیقی، با شکوه، شایسته، ناب و زیبا نشانه هایی از خوبی هستند. برای یافتن فضیلت و برتری، به همین ها فکر کن.