به همه چیز شک کردن یا باور کردن همه چیز، هر دو به یک اندازه راحت و بی دردسر هستند و در هر دو حالت انسان از ضرورت تفکر عمیق صرف نظر کرده است.

روند حرکت جامعه ما به گونه ای نیست که انسان به تفکر عمیق (Reflective Thinking) کشیده شود. بسیاری از مردم، ترجیح می دهند دست به کار شوند تا این که فکر کنند. اشتباه نکنید، من مرد عملم، بسیار پرانرژی هستم و دوست دارم هر کاری به نتیجه برسد. اما در کنار آن، از تفکر عمیق نیز برخوردارم.

تفکر عمیق چیست؟

تفکر عمیق این است که از موفقیت ها و شکست ها بیاموزیم و بدانیم چه کاری را باید تکرار کنیم و کدام یک را تغییر دهیم. تفکر عمیق همواره تمرینی ارزشمند شناخته شده است. با نگاه به موقعیت های گذشته، می توانید با قدرت بیشتری برای آینده فکر کنید.

ویژگی های تفکر عمیق

تفکر عمیق سه ویژگی مهم دارد:

  1. براساس شرایط و موقعیت افق پیش رو را نشان می دهد
  2. با اتفاقات هر روزه زندگی ارتباطی همیشگی دارد
  3. نسبت به آینده، توصیه و راهنمای مسیر ارائه می کند

در گذشته گمان می کردم تفکر عمیق ابزار مفیدی برای پیشرفت من نخواهد بود و گمان می کنم ممکن است نگاه شما هم این طور باشد. موارد کمی در زندگی هستند که کمک می کنند هر فردی بفهمد تفکر عمیق چگونه نتیجه می دهد و چگونه می تواند به پیشرفت او کمک کند.

تفکر عمیق چگونه به موفقیت بیشتر شما کمک می کند؟

بیشتر مردم زمان های خوب خود را به تفکر عمیق اختصاص نمی دهند. چرا؟ چون هیجان انگیز نیست. این که اشتباهات و مشکلات تان را به طور منظم مرور کنید، نظر شما را جلب نمی کند. اما می تواند تأثیر بسیاری در زندگی شما داشته باشد. زیرا:

1. تفکر عمیق، دورنما و نگرشی درست به شما می دهد

وقتی واکنش نشان دهید و روی آن تأمل کنید، خواهید توانست تجربه را به نگرش کلی خود تبدیل کنید. قادر خواهید بود ارزش زمانی را که صرف کرده اید، بدانید و به مواردی که پیش تر نادیده گرفته می شدند، توجه بیشتری داشته باشید. بسیاری از مردم تلاش فراوان والدین خود را زمانی درک می کنند که خودشان پدر یا مادر شوند. این موضوع، در واقع نوعی نگرش کلی است که بر اثر تفکر عمیق ایجاد می شود.

2. تفکر عمیق باعث انسجام هیجانی در فرایند فکری شما می شود

افراد کمی هستند که در لحظات هیجانی، نگرش مناسبی دارند. بیشتر کسانی که از هیجان ناشی از یک اتفاق لذت می برند، تلاش می کنند دوباره آن را در ذهن خود مرور کرده، بدون این که آن را تحلیل و ارزیابی کنند، دوباره آن احساس را بازسازی نمایند (به همین دلیل تعداد افرادی که به دنبال هیجانات کاذب هستند در جامعه ما بسیار است).

از طرفی، کسانی هم که تجربه بدی داشته اند، معمولا به هر قیمتی از اتفاقات مشابه آن دوری می کنند که گاهی به مشکلات و عقده های هیجانی منجر می شود.

تفکر عمیق شما را قادر می سازد از حجم زیاد احساسات خوب یا بد دور باشید و اتفاقات را با نگاهی نو بنگرید. می توانید هیجانات ناشی از اتفاقات گذشته را با بلوغ هیجانی ببینید و اتفاقات بد را در پرتوی حقیقت و منطق بررسی کنید. این فرایند می تواند به هر کسی کمک کند تا هیجانات منفی را با خود به این طرف و آن طرف نبرد.

«جورج واشنگتن»، رئیس جمهور اسبق ایالات متحده می گفت: «نباید به عقب نگاه کنیم، مگر این که بتوانیم از اشتباهات گذشته درس هایی بیاموزیم و از تجربیات خوب آن بهره ببریم.» هر احساسی که در نور حقیقت بایستد و در طول زمان باقی بماند، دارای انسجام هیجانی است؛ بنابراین ارزش دارد که در قلب و ذهن شما حفظ شود.

3. تفکر عمیق اعتماد به نفس شما را در موقعیت های تصمیم گیری بالا می برد

آیا تا به حال قضاوتی زودهنگام کرده اید و کمی بعدتر مردد شده باشید که آیا کار درستی انجام داده اید؟ همه این تجربه را داشته اند. تفکر عمیق کمک می کند این شک را از بین ببرید. از طرفی دیگر، اعتماد به نفس شما را برای موارد بعدی بالا می برد. زمانی که روی موضوعی خاص تأمل می کنید، مجبور نیستید هنگام مواجه شدن با این موضوع، تمام مراحل تفکر را تکرار کنید. پیشتر در این مسیر قرار گرفته بودید و خوب می دانید آن را چگونه طی کنید. این موضوع باعث می شود زمان خود را کمتر برای فکر کردن بگذارید و در نتیجه سریع تر فکر کنید. از طرفی دیگر، به شما اعتماد به نفس می دهد و با گذشت زمان، بینش و بصیرت شما را تقویت می کند.

4. تفکر عمیق باعث می شود چشم انداز کلی و تصویر بزرگی که در ذهن شماست روشن و شفاف شود

وقتی به تفکر عمیق عمل می کنید، می توانید ایده ها و تجربیات خود را در قالب دقیق تری قرار دهید. تفکر عمیق کمک می کند به عقب برگردیم و به بررسی آنچه انجام داده ایم و تجربه کرده ایم، بپردازیم. کسی که شغل خود را از دست داده، اگر روی آنچه اتفاق افتاده است متمرکز شود، اتفاقاتی را که به اخراج او منجر شده است، در می یابد. او بهتر از هر کسی میداند که چه اتفاقی و چرا رخ داده و وظیفهی او در آن موقعیت چه بوده است.

اگر به اتفاقاتی که بعد از آن و در آینده رخ می دهد هم با تفکر عمیق نگاه کند می تواند این اتفاق را در قالب نقشه ی عمل بزرگتری تغییر دهد و با برنامه ریزی در موقعیت جدید خیلی بهتر ظاهر شود؛ چرا که آن را با توانایی ها و برنامه هایش منطبق کرده است. دیدن این تصویر کلی، بدون استفاده از تفکر عمیق بسیار دشوار است.
زمانی را اختصاص دهید و هفته ی گذشته، ماه گذشته و سال گذشته را در ذهن خود مرور کنید. از تقویمتان کمک بگیرید تا اتفاقات گذشته یادآوری شود. اگر هنوز هم فهرست کارهایی که باید انجام شود یا فهرست اهدافتان را نگه داشته اید، از آنها استفاده کنید. تلاش هایتان را نه تنها بر اساس شرح شغلی یا مجموعه ای از اهداف، بلکه بر اساس رؤیاها، امیدها، خواسته ها و اهدافتان ارزیابی کنید.

5. تفکر عمیق باعث کسب تجربه ی خوب و تبدیل آن به تجربه ای ارزشمند می شود

زمانی که به تازگی حرفه خود را شروع کرده بودید، آیا در آن شرایط، این طور به نظر نمی رسید که افراد بسیار کمی حاضر هستند آن موقعیت شغلی را به فرد کم تجربه ای مثل شما بسپارند؟ در همان زمان احتمالا با افرادی مواجه شده اید که با وجود 20 سال سابقه، باز هم کار خود را مانند افراد مبتدی انجام می دهند! اگر این طور بوده، این موضوع احتمالا باعث دلسردی و ناامیدی شما شده است.

«ویلیام شکسپیر» می گوید: «تجربه جواهر است و باید هم اینطور باشد، به این دلیل که اغلب به قیمت بسیار گزافی به دست می آید.»

اما تجربه به تنهایی ارزشی برای زندگی به همراه ندارد. چرا که هر تجربه ای به تنهایی ارزشمند نیست؛ درون انسان هاست که به واسطه هر تجربه، چیزی به دست می آورد. تفکر عمیق تجربه را درونی می کند.

«مارک تواین» می گوید: «باید معرفتی را که درون هر تجربه ای نهفته است با دقت و بررسی استخراج کنیم؛ نه مانند گربه ای که یک بار روی درپوش گرم اجاق گاز می نشیند و چون احساس سوختگی کرده، دیگر این کار را انجام نمی دهد. البته این خوب است، ولی او دیگر روی اجاق سرد هم نمینشیند.»

تجربه زمانی ارزشمند خواهد شد که با آگاهی دادن و آماده کردن، ما را در برابر تجربه ای جدیدتر قرار دهد نه اینکه ما را نسبت به هر تجربه ای بدبین کند. تفکر عمیق به این موضوع کمک می کند.

چگونه به تفکر عمیق دست یابیم؟

اگر مانند بسیاری از مردمی که امروزه در جامعه می بینیم هستید، احتمالا کمتر به تفکر عمیق عمل می کنید. اگر این طور است، شاید این موضوع بیش از آنچه تصور می کنید باعث شود که عقب بمانید. این توصیه ها را به ذهنتان بسپارید تا توانایی خود را برای تفکر عمیق افزایش دهید:

1. زمان خاصی برای تفکر عمیق در نظر بگیرید

«سقراط»، فیلسوف یونانی می گوید: «زندگی ای که محک نخورد، زندگی خوبی نیست.»

اما بیشتر مردم، به طور طبیعی و خودکار به تأمل و خودارزیابی نمی پردازند. از دیدگاه آنها این کار به دلایل مختلفی فعالیت دشواری به نظر می رسد. آنها باید با سختی زمانی را صرف تمرکز کنند؛ در حالی که این فرایند را بی ثمر و بیهوده می دانند؛ آنها نمی خواهند زمان زیادی را صرف تأمل کردن برای مسائل دشوار احساسی و هیجانی کنند. به همین دلیل اگر بخواهید به تفکر عمیق عمل کنید، باید زمانی جداگانه به آن اختصاص دهید.

2. عوامل حواس پرتی را از خود دور کنید

مانند انواع دیگر تفکر، تمرکز به تنهایی نیاز دارد و حواس پرتی با تمرکز هم خوانی ندارد. نمی توانید جلوی تلویزیون، در حضور دیگران، با صدای زنگ تلفن یا با وجود کودکانی که در اتاق بازی می کنند، تمرکز کنید.

3. تقویم یا برنامه روزانه ی خود را به طور منظم مرور کنید

بیشتر مردم از تقویم خود به عنوان ابزار برنامه ریزی استفاده می کنند. آنها کار درستی انجام می دهند زیرا کاربرد تقویم همین است. اما برخی دیگر، از آن به عنوان ابزاری برای تفکر عمیق خود بهره می برند. چه چیزی بهتر از دفتر برنامه روزانه به شما کمک می کند گذشته را مرور کنید و آنچه را انجام داده اید، ببینید؟

تقویم و دفتر برنامه روزانه به یاد ش ما می آورند چگونه وقت تان را گذرانده اید و به شما نشان می دهند فعالیت هایتان با اولویت هایتان مطابقت دارد یا خیر. از طرفی، کمک می کند ببینید پیشرفت داشته اید و این امکان را به شما می دهد تا کارهایی را که زمان انجام آن را نداشته اید دوباره بررسی کنید. ممکن است به دلیل نداشتن توجه کافی، برخی از افکار ارزشمندی را که تاکنون داشته اید از دست داده باشید؛ زیرا زمانی را که برای تفکر نیاز داشته اند به آنها اختصاص نداده اید.

4. از خودتان سؤالات درست بپرسید

ارزشی که از تفکر عمیق به دست می آورید، به سؤالاتی بستگی دارد که از خودتان می پرسید. هر چقدر سؤالات تان بهتر باشد، طلای بیشتری از معدن افکارتان استخراج خواهید کرد. من موقع تفکر، به منافع، روابط و تجربیاتم می اندیشم. سؤالات زیر تنها برای نمونه هستند و می توانید از آنها استفاده کنید:

  • رشد شخصی: امروز چه چیزی آموخته ام که به پیشرفت من در آینده کمک خواهد کرد؟ چگونه می توانم آن را در زندگی خود به کار ببرم؟ بهترین زمان برای اجرای آن چه وقت است؟
  • ارزش آفرینی: امروز برای چه کسی ایجاد ارزش کرده ام؟ چگونه میفهمم که برای آن شخص تولید ارزش کرده ام؟ آیا می توانم پیگیری کنم که او چه چیزی به دست آورده است؟
  • مدیریت: آیا به عنوان نمونه، امروز موضوعی را مدیریت کرده ام؟ آیا باعث ارتقای سازمان و کارکنان زیردست خود شده ام؟ چه کاری انجام داده ام و چگونه؟
  • ایمان شخصی: آیا امروز به خوبی توانسته ام نماینده ی خداوند باشم؟ آیا به قوانین طلایی دین خود عمل کرده ام؟ آیا «خدا با من همراه بوده است»؟
  • همسر و خانواده: آیا امروز به خانوادهام عشق ورزیده ام؟ چگونه می توانم این عشق را نشان دهم؟ آیا این کار مرا احساس کرده اند؟ آیا واکنشی داشته اند؟
  • حلقه درونی: آیا با بازیگران کلیدی زندگی ام زمان کافی گذرانده ام؟ چه کاری می توانم انجام دهم تا آنها موفق تر باشند؟ در چه زمینه هایی می توانم به آنها بیاموزم؟ و مکاشفات: امروز به چه چیزی برخورده ام که به زمان بیشتری برای فکر کردن نیاز داشته باشد؟ آیا توانسته ام از آن بیاموزم؟ آیا کارهایی را به انجام رسانده ام؟

به خودتان بستگی دارد که چگونه زمانتان را تنظیم کنید تا به فکر کردن بپردازید. شاید بخواهید به شیوه ی من عمل کنید یا شاید روش دیگری را ترجیح میدهید که مناسب شماست. فقط توجه کنید سؤالاتی را بپرسید که برای شما نتیجه بدهد و حتما افکار مهمی را که حین تفکر به ذهن شما می رسد، یادداشت کنید.

5. با عمل کردن به آموخته هایتان، آنها را مستحکم کنید

نوشتن اندیشه هایی که نتیجه ی تفکر عمیق شما هستند، ارزشمند است اما هیچ چیز مانند عمل کردن به آن اندیشه ها، به پیشرفت شما کمک نخواهد کرد. برای این منظور، باید اراده داشته باشید. برای مثال، وقتی کتابی را می خوانید، مطمئنا ایده ها، سخنان و درسهای خوبی از آن می آموزید که می توانید از آنها به نفع خود استفاده کنید. من همیشه قسمت های مهم کتاب را مشخص می کنم و در فرصتی آنها را از نو می خوانم.

زمانی که به سخنرانی گوش می دهم، قسمت های مهم آن را ضبط می کنم تا در آینده به کار گیرم. وقتی در کنفرانس شرکت می کنم، نکات مهم را می نویسم و نمادهایی به کار می برم که به من یادآوری می کنند کارهای خاصی را انجام دهم:

  • فلش رو به راست یعنی این موضوع را دوباره مرور کن.
  • ستاره (*) یعنی این مطلب را براساس موضوعی که مقابل آن نوشته شده است، دسته بندی کن.
  • قلاب ([ ]) یعنی می خواهم از این قسمت در سخنرانی یا کتاب خودم استفاده کنم.
  • فلش رو به بالا یعنی اگر روی این ایده کار کنم، نتیجه ی خوبی به دست خواهم آورد.

بیشتر مردم زمانی که در یک کنفرانس یا سمینار شرکت می کنند از آن لذت می برند، به سخنرانی ها گوش می دهند و حتی گاهی یادداشت بر می دارند. اما پس از خارج شدن از سالن کنفرانس، هیچ اتفاقی نمی افتد. آنها از ایده هایی که در آن سخنرانی بیان شد لذت بردند اما درست زمانی که دفترچه یادداشت خود را می بندند، دیگر به سراغ آن نمی روند.

این گونه است که جز انگیزشی مقطعی و کوتاه، چیزی از این برنامه ها به دست نمی آورند. بنابراین وقتی در کنفرانسی شرکت می کنید، آنچه را شنیده اید مرور و روی آن تأمل کرده، در نهایت به آن عمل کنید؛ این کار زندگی شما را تغییر می دهد.

چگونه تفکر عمیق را اجرا کنیم؟

1. هر روز درباره ی موضوعات مختلف تأمل کنید

زمانی اختصاص دهید و هر روز به بررسی آنچه اتفاق افتاده است بپردازید و ایده های خود را از این وقایع بگیرید. زمان و مکان مشخص و منظمی به این کار اختصاص دهید. به مدت 21 روز پی در پی این کار را تمرین کنید.

2. از خودتان سؤالات درست بپرسید

یکی از مهم ترین کارهایی که می توانید انجام دهید، این است که مشخص کنید در طول زمانی که برای تفکر عمیق صرف می کنید، چه سؤالاتی از خودتان بپرسید. از سؤالاتی که برای نمونه در این فصل آمده است استفاده کنید تا سؤالات خودتان را طراحی نمایید. با سؤالات کلی که بعد از هر جلسه یا کنفرانس به ذهنتان می رسند شروع کنید، سپس سؤالاتی خاص تر و مرتبط با ارزش ها و روابطتان بپرسید.

3. تقویمتان را مرور کنید

در پایان ماه، زمانی را برای مرور تقویم خود در نظر بگیرید. 30 روز گذشته را بازبینی کنید؛ چه قرار ملاقات هایی داشتید و فهرست کارهایی که باید انجام می دادید، چه بوده است. ببینید زمانتان را کجا و چگونه صرف کرده اید. به یادداشت هایتان نگاه کنید و همزمان این سؤالات را از خودتان بپرسید:

  • چه کاری به درستی انجام شد؟
  • چه کاری اشتباه انجام شد؟
  • چه چیزی یاد گرفتم؟
  • دفعه بعد چه کاری می توانم انجام دهم؟

فراموش نکنید ایده هایی را که باید ثبت شوند و نکات عملی را که باید پیاده شوند، یادداشت کنید.

4. از متفکران بزرگ بیاموزید

در کدام زمینه از زندگی خود نیاز دارید از جانب کسانی که فکر بزرگی دارند، ورودی بیشتری دریافت کنید؟ در کدام زمینه ی حرفه تان؟ جنبه های روحی و روابطتان؟ حیطهای را نام ببرید. سپس از خانواده، دوستان و همکارانتان بخواهید کتاب، مقاله، سایت، وبلاگ، فایل صوتی یا تصویری یا چیزهای دیگر برای تقویت فکرتان به شما معرفی کنند. برنامه ای زمان بندی شده ایجاد کنید تا ایده های جدید را بیاموزید، با تمرکز بیشتری بیندیشید، برنامه اجرای آنها را طرح ریزی کرده، آنها را در زندگیتان عملی کنید.

تمرینی برای تفکر عمیق

تقویم یا دفترچه برنامه روزانه تان را مرور کنید؛ کارهایی را که باید انجام می دادید و آنهایی را که انجام دادید. سپس این سؤالات را از خودتان بپرسید:

  • چه کاری انجام داده ام که متناسب با اولویت های من بود؟
  • چه کاری انجام داده ام که در جهت پیشرفت اهدافم بوده است؟ چگونه؟
  • برای این که بتوانم وقت بیشتری برای تفکر و آموختن بگذارم باید چه کارهایی انجام دهم؟