با خواندن این مطلب بهترین منتقد خودتان می شوید، خیالباف درونی تان را بیدار می کنید و تنش های زندگیتان را می شناسید. اعتماد به نفس برای این است که دست به عمل بزنید تا رؤیاهایتان را تشخیص دهید. این سؤالات بیدارتان می کند و با اعتماد به نفس ترین بعد شخصیتتان را شکوفا می کند.

10 سؤال مهم که می تواند وادارتان کند دست به عمل بزنید!

ندای درونی تان به شما چه می گوید؟

یک ندای درونی تمام مدت دارد با شما حرف می زند. حتا وقتی دارید این سؤال را می خوانید ممکن است از خودتان بپرسید: «این یعنی چه؟ ندای من به من چه می گوید؟» ندای درونی تان سعی می کند معنی این سؤال را بفهمد. ندای درونی شما چگونه است؟ حمایتگر و خوشایند است با یک انتقادگر بداخلاق و مزخرف که هیچ وقت نمی شود راضی اش کرد؟ آیا می گوید «آفرین به خودم. صحبت خوبی کردم. کارها دارد خوب پیش می رود و من روی غلطک افتاده ام،» یا می گوید «بیا دوباره گند زدم. عجب آدم بی عرضه ای! چرا چنین کاری کردم؟ من هیچ وقت نمی توانم این کار را درست انجام بدهم.»
یادتان باشد، کیفیت فکرهای شما کیفیت کارهایتان را تعیین می کند. اگر از درون مراقب خودتان باشید، در بیرون می توانید با اعتماد به نفس عمل کنید.

موج ندای درونی تان را تنظیم کنید. اگر می بینید دارد شما را خراب می کند و به شدت انتقادی حرف می زند، با جمله های مثبت جوابش را بدهید: «من همه ی تلاشم را کردم» یا «می توانم از این تجربه درس بگیرم» یا حتا «ای بابا! ولش کن برود پی کارش!»

آیا به اسمتان افتخار می کنید؟

تا به حال کسی به شما تلفن زده که بگوید: «ببخشید وقتتان را می گیرم، اما… می خواستم در مورد فلان و فلان و فلان با شما صحبت کنم؟» وقتی هیچ اسمی به کار نمی رود، هیچ حس هویتی ایجاد نمی شود. همیشه قبل از اینکه کارتان را بگویید اسمتان را بیان کنید: «سلام، من… هستم و می خواستم در مورد فلان و فلان با شما صحبت کنم.» داوطلبانه اسمتان را بگویید، مستقیم به طرف مقابل نگاه کنید و موقع معرفی خودتان، اسمتان را با لبخند به زبان بیاورید. حتا وقتی با تلفن صحبت می کنید و نمی توانید طرف مقابل را ببینید باز هم لبخند بزنید و چهره ی او را در ذهنتان تصور کنید؛ این طوری انرژی جریان پیدا می کند. آدم واقعا می تواند لبخند را از پشت تلفن «بشنود.»

وقتی به هویت تان افتخار می کنید، دیگران بیشتر به شما احترام می گذارند. این انتظار را در دیگران ایجاد کنید که آدم مهمی هستید و ارتباط داشتن با شما ارزشش را دارد.

با چه آدمهایی معاشرت دارید؟

دوستانتان را با دقت انتخاب کنید. آیا افرادی که وقتتان را با آنها می گذرانید شما را بالا می برند یا پایین می کشند؟ اول از همه، دوستان سمیتان را دور بیندازید، همان هایی که انرژی و شور و شوقتان را تحلیل می برند و خسته و پژمرده تان می کنند. به جای آنها، افرادی را پیدا کنید که الگوی خوبی برایتان باشند، آنهایی که خصوصیاتی دارند که شما دوست دارید خودتان داشته باشید. تا می توانید در مورد اینکه چطور به اینجا رسیده اند اطلاعات جمع کنید. حس اعتماد به نفس آنها را بقاپید و برای خودتان بردارید؛ آنها خودشان به اندازه ی کافی دارند. وقتی کسی را پیدا می کنید که بر ترس هایی که خودتان هم دارید غلبه کرده است، از او به عنوان الگوی موفقیت استفاده کنید.

چه سوالاتی از خودمان بپرسیم

فکر اطمینان بخش امروزتان چیست؟

چند سال است که برنامه ی برای امروز رادیو بی بی سی بخشی به نام «یک فکر برای امروز» راه انداخته است. در این بخش سه دقیقه ای، که تولید کننده ی برنامه آن را ویرایش نمی کند، یک متفکر یا خداشناس برجسته این فرصت را دارد که کلام حکمت آمیزی بیان کند. گوینده سؤال های اخلاقی ای برای شنونده هامطرح می کند که به موضوعات روز مربوط است.

حالا نوبت شماست. تصور کنید یک بخش سه دقیقه ای از برنامه ی رادیویی را به شما سپرده اند تا فکر اطمینان بخش امروز را بیان کنید. اگر این فرصت را داشتید که درباره ی اینکه چطور باید با اعتماد به نفس عمل کرد جمله ی حکیمانه ای به مردم بگویید، چه می گفتید؟

تنش های زندگی شما کدامند؟

شما هر روز انتخاب می کنید و تصمیم می گیرید که وقتتان را چطور بگذرانید. به بعضی چیزها «بله» می گویید و به بعضی دیگر «نه. همه ی اینها باعث ایجاد یک فشار روحی اساسی می شود تا تعادل در زندگیتان به بهترین شکل ایجاد شود. ممکن است با مشکلاتی مثل این دست و پنجه نرم کنید:

  • سلامتی تان در مقابل ثروت تان: شاید دارید به سختی تلاش می کنید پول دربیاورید، اما وقت پیدا نمی کنید به فکر سلامتی تان باشید.
  • زندگی کاری و خانوادگیتان: شاید تعهدات خانوادگی نمی گذارد کاری را که می خواهید انجام دهید، یا اینکه به خاطر کارتان مدام باید در سفر باشید و نمی توانید آن طور که می خواهید در کنار خانواده باشید.
  • اختصاص وقت به خودتان یا به دیگران: شاید وقت زیادی برای دیگران می گذارید و دیگر برای خودتان وقت ندارید، یا برعکس.
  • بهره بردن از زمان حال با برنامه ریزی برای آینده: می خواهید از لحظه ی حال استفاده کنید و برای آینده هم برنامه ریزی کنید.

تنش هایی را در نظر بگیرید که هر روز با آنها روبه رو می شوید. با کشف نقاط مثبت و منفی ای که با آن روبه رو می شوید، می توانید از خودتان بپرسید: «جواب درست کدام است- حتا اگر عمل کردن به آن آسان نباشد؟» تغییراتی ایجاد کنید تا بتوانید کاری را بکنید که درست است، نه کاری را که به نظرتان آسان ترین گزینه است.

گره اصلی زندگی تان کجاست؟

شاید در زندگی تان مسئله ای مدام سر برآورد و نیاز داشته باشد به آن رسیدگی کنید، اما هیچ وقت درست و حسابی به آن نپرداخته باشید. می دانید که موضوع مهمی است، اما هیچ وقت در موردش جدی نبوده اید. شاید باید برای تقویت یک رابطه ی مهم وقت بگذارید، وزنتان را تا حدی کم کنید که سلامتی تان را تضمین کند، یا به حساب بانکی یا امور خانه تان رسیدگی کنید.

تمام مزایایی را که از انجام این کار خاص نصیبتان می شود برای خودتان مشخص کنید. ببینید بعد از انجام آن در کدام یک از حوزه های زندگیتان شادتر و با اعتماد به نفس تر می شوید. با این کار انرژی زندگی تان را آزاد می کنید تا بقیه ی امورتان به جریان بیفتد. منتظر چه هستید؟ اولین قدم چیست؟ دست به کار شوید.همین امروز.

وقتی بزرگ شدید، می خواهید چه کاره شوید؟

وقتی بچه بودید، شاید فکرهایی در این مورد داشتید. بیشتر مردم برای خلبان شدن، بازیگر شدن یا فضانورد شدن برنامه ریزی نمی کنند. شاید امروز شغل یا زندگی معمولی تری داشته باشید؛ مثلا، بنا، بانکداریا شاگرد نانوایی باشید. وقتی با واقعیت ها و مسئولیت ها روبه رو می شوید، دیگر به این موضوع فکر نمی کنید که چه کسی هستید و به چه کسی می توانید تبدیل شوید. ممکن است خودتان را ارزان بفروشید و به خاطر نداشتن رؤیا و استقبال نکردن از فرصت های جدید، خودتان را محدود کنید.

بیایید مدتی به این فکر کنید که دوست داشتید چه کاره شوید و ببینید با این فکر چه نشانه یا تصویری به ذهنتان می آید. این نشانه را جلوی چشمتان نگه دارید، آن را دنبال کنید و ببینید شما را به کجا می رساند. بعد راهتان را مشخص کنید و ببینید چطور می توانید قدم های اول را برای رسیدن به آنچه واقعا می خواهید بشوید، بردارید.

با شکست ها و اشتباه هاتتان چطور کنار می آیید؟

آدمهای بااعتماد به نفس شکستها و اشتباهات را سنگهایی میدانند که برای بالا رفتن از مسیر زندگی لازم اند. «نه» شنیدن فقط یک حلقه ی دیگر است که در مسیرمان به سمت جلو و بالا باید از آن رد شویم. این افراد مثل شخصیت بیری در داستان پوه خرسه – هروقت کنار زده می شوند، دوباره به مسیرشان برمی گردند تا به موفقیت های بیشتری برسند.

همان طور که مخترعان و دانشمندان بزرگ می دانند، موفقیت به پشتکار نیاز دارد. هربار که یک آزمایش به نتیجه نمی رسد، آنها برمی گردند و یادداشت های دقیق و جزئی آزمایش هایشان را دوباره بررسی می کنند، آنها را اصلاح و آزمایش را تکرار می کنند. برندهها پوستشان کلفت است، شکست ها را ناراحتی های موقت و پله ای برای رسیدن به هدف هایشان در نظر می گیرند و با این روش موفق می شوند.

بعد از هر بار نه شنیدن، همه چیز را ارزیابی کنید و عامل «اها» را برای خودتان یادآوری کنید – «ا» به نشانه ی ارزش، چیزهایی که برایتان مهم اند و انتخاب ها و تصمیم گیری هایتان را تعیین می کنند؛ «۵» به نشانه ی هدف ها، چیزهایی که می خواهید به آنها برسید؛ و «1» به نشانه ی استعداد، همه ی ویژگی های درجه یک شما.

این 10 سوال در مورد زندگی را حتما از خود بپرسید

چطور وقتتان را بین خودتان و دیگران تقسیم می کنید؟

یکی از نشانه های افراد با اعتماد به نفس این است که در کنار دیگران راحتند، اما در عین حال، با تنها بودن هم مشکلی ندارند؛ مخصوصا به این دلیل که می توانند وقتشان را به تنهایی بگذرانند، بدون اینکه مدام به فکر این باشند که کسی دورشان می چرخد. تنهایی برایتان لازم است تا بتوانید دوباره تمرکز و آرامش به دست بیاورید و آنچه هستید را بپذیرید.

اگر احساس می کنید اعتماد به نفستان دارد کم کم محو می شود، ببینید آیا فضایی برای خودتان گذاشته اید که تعادل شخصی تان را دوباره پیدا کنید و آیا خواسته ها و مزاحمت های دیگران به شما فشار نمی آورد. برای اینکه بتوانید کارهایتان را به شکل موثری انجام دهید، باید تمرکز داشته باشید.

رویای 120 درصد شما چیست؟

چقدر به خودتان اجازه می دهید درباره ی اینکه می توانید به چه آدمی تبدیل شوید و زندگیتان واقعا واقعا باید چطور باشد رویاپردازی کنید؟ شاید وقتی بچه بودید آرزوهای بلندپروازانه ای برای خودتان داشته اید، اما سرنوشت نگذاشته است به آنها برسید. چطور است یک رؤیای ۱۲۰ درصد داشته باشید؟ – رؤیایی فراتر از همه ی رؤیاها، چیزی که آن قدر هیجان انگیز و فریبنده است که اصلا نمی توانید آن را نخواهید و به سمتش نروید.

یک رؤیای بزرگ بسازید، هدفی که واقعا به شما انگیزه بدهد. آن را تا جایی که می توانید، با جزئیات و دقیق بنویسید. دقیقا بگویید وقتی به آن رسیدید، چطورید و چه احساسی دارید. هر روز مرورش کنید و کاری برای رسیدن به آن بکنید. عادت روزانه ای را اجرا کنید که شما را به رؤیای ۱۲۰ درصدتان نزدیک تر کند، هرچند خیلی کوچک باشد. در همین حال، یکی از کارها یا فکرهای منفی را که مانع موفقیت تان می شود از زندگی تان حذف کنید.