آقایونی که در روابط عاطفی و صمیمانه شون، دچار مشکل میشن، عموما به دو دسته تقسیم میشن:

  • شیفته کش های عاشق پیشه
  • زن ستیزهای رادیکال

دو گروه از مردانی که همیشه در روابط عاطفی خود دچار مشکل می شوند

شیفته کش های عاشق پیشه

گروه مردان عاشق پیشه، نسبت به عشق و عاشقی بطور افراطی پیش میرن تا جائیکه ماجرا به مرحله پرستیدن میرسه. اونها حاضرن آسمون رو به زمین برسونن تا توجه خانمی رو به خودشون جلب کنن و تمام برنامه ریزی زندگی شون رو براساس همین اصل پیش میبرن. این دسته از آقایون، نسبت به خانم ها همیشه در حالت ملتمسانه قرار دارن و برای راضی کردن اونها دست به هر کاری میزنن. این دسته از آقایون، همون هایی هستن که تا به خودشون میان می بینن که ای دل غافل، عاشق یکی از دوستان یا همکارانشون شدن و حتی برای زنی که هیچ نشونه ای از علاقه نسبت به اونها از خودش بروز نداده، هديه های گرون قیمت می گیرن يا كافيه طرف لب تر کنه و اونها هر کاری براش انجام میدن. این دسته از مردها، اصولا در روابطشون به بازی گرفته میشن، ازشون سواستفاده میشه یا به راحتی پس خورده و ترک میشن و جالب اینه که همه اینها رو به جون می خرن. به جون می خرن، چون عاشق زن بودن رو می پرستن و تمام این فدا شدن ها، رنج و عذاب ها رو به شکلی رومانتیک شده در ذهن خودشون تفسیر می کنن.

زن ستیزهای رادیکال

از طرف دیگه آقایونی که اسمشون رو گذاشتیم زن ستيزها، با خانومها هیچگونه احساس همدردی ندارن. رابطه جنسی با خانومها براشون تنها نقطه قابل تحمل در رابطه با زنهاست. بیزارها، زنان و مردان زندگی شون رو کاملا از هم جدا می کنند. متاسفانه، این دسته همون هایی هستن که الفاظی مثل هرزه رو به خانم ها نسبت میدن، جایگاه اجتماعی اونها رو کاملا نادیده می گیرن و عقیده دارن که زن ها وظایفشون رو به درستی انجام نمیدن و جایگاه خودشون رو نمیدونن.

بيزارها، همون هایی هستن که پتانسیل تبدیل شدن به مردهایی که صرفا با خانم ها بازی می کنند رو دارند. هر دو گروه، روابط عاطفی ناسالمی رو تجربه می کنند، یک گروه مورد سواستفاده قرار می گیره و پس خورده میشه. گروه دوم، سو استفاده می کنه و بازی میده. هر دو گروه، فاقد توانایی برای دیدن خانم ها به عنوان انسان هایی برابر هستن. یک گروه زنان رو برتر میدونه، و گروه دیگه، جنس زن رو پست تر از مردها ميبينه. زیگموند فروید، درمطالعاتش متوجه این نکته شد که اصولا آقایونی که در کودکی، با مادرشون، روابط خوبی نداشتن، در بزرگسالی، نسبت به مقوله ارتباط شون با خانمها و رابطه جنسی شون، دچار مشکلات و تناقضات زیادی میشن. نکته جالب ماجرا این بود که فروید متوجه شد این دو باور، بستگی به زنی که این آقایون باهاش هستن داره. اگه اونها با زنی رو به رو باشن که از نظر جنسی براشون جذاب باشه، به شکل یک وسیله نگاهش می کنن که باید برای لذت جویی شخصی مورد استفاده قرار بگیره و بعد دور انداخته بشه.

وقتی با زنی رو به رو میشن که اصول اخلاقی محکمی داره، از جایگاه اجتماعی بالا و زیبایی دلفریبی برخورداره، اون رو به شکل موجودی فرا انسانی، خالص و بی ايراد ميبينن و جایگاهش رو در ذهن شون تا حدی بالا میبرن که در نظرشون، اون زن، هرگز برای اونها، قابل دسترس نخواهد بود. متاسفانه، این نوع از نگرش های افراطی در مورد خانومها، مشکلات خیلی زیادی رو برای خود آقایون ایجاد می کنه. اونها می خوان با یک دختر با نجابت ازدواج کنن، که در اون صورت نمی تونن باهاش رابطه جنسی برقرار کنن. چون در نظر اونها ارزشش لکه دار خواهد شد. زمانی هم که دوست دارن با زنی رابطه جنسی برقرار کنن، هرگز نمی تونن باهاش ازدواج كنن، چون رابطه جنسی، نشونه هرزگی و عدم وجود اخلاقیات برای اونهاست. اگر عاشقش باشن، نمیتونن باهاش رابطه برقرار کنن و اگر بتونن باهاش رابطه برقرار کنن، هرگز عاشقش نمیشن! عاشق پیشه ها اصولا خانم هایی رو جذب می کنن که به شدت خودشیفته هستن. زنهایی رو انتخاب می کنن که برای دریافت تاييد، تشويق و علاقه دیگران، حتی زمانی که لیاقتش رو ندارن، سیرمونی ندارن و این مردهای شديدا عاشق پیشه، آماده هستن که هر فرصتی برای ابراز تحسين وستایش بی پایانشون نسبت به زنی که هرگز ازش سیر نمیشه رو روی هوا بقاپن. عاشق پیشه ها، در روابط بلند مدت مسمومی قرار میگیرن که همیشه این احساس رو به اونها میده که شنیده و دیده نمیشن. رابطه ای که مسئولیت حل و فصل مشکلات پارتنرشون، همیشه روی دوش اونهاست. روابطی که اونها مدت کوتاهی مورد علاقه طرف مقابل قرار میگیرن و بعد هم بدون هیچ دلیل مشخص و قابل توضیحی، کنار گذاشته میشن.

بیزارها، زنانی با عزت نفس به شدت پایین رو به خودشون جذب میکنن. چرا که تنها خانم هایی حاضرن با چنین رفتارها و بی احترامی هایی کنار بیان که هیچ ارزشی برای خودشون قائل نباشن. این دسته از مردها، معمولا روابط بی شماری رو تجربه میکنن چون اونها همون پسر بدی هستن، که به دلیل حس خود برتر پنداری کاذبی که دارن، رفتاری رو از خودشون بروز میدن که ممکنه برای برخی از خانم ها جذاب يا سکسی به نظر برسه البته برای مدت زمان کوتاه! بیزارها مشکلات عدیده ای برای ایجاد صمیمیت و اعتماد کردن به پارتنرشون دارن که تا حدی ادامه پیدا می کنه که قبل از اینکه صمیمیتی شکل بگیره، رابطه به پایان میرسه.

بنابراین اونها برای جبران مافات، به جای کیفیت، به دنبال کمییت و تعداد روابط شون هستن. بیزارها، از دید کالایی که به زن ها دارن آگاهن، اما از احساس نیازشون، به دریافت عشق و علاقه کاملا بی خبرن و معمولا این احساس رو مثل سایر احساساتشون، در تاریک ترین نقطه ذهن شون، دفن می کنن. عاشق پیشه ای که خودش رو در روابطش پايين میاره، تا حدی که موجودیتش به کل نادیده گرفته میشه، طبیعتا پس خورده میشه، مورد استفاده قرار می گیره و آسیب می بینه. بنابراین رفته رفته تبدیل به یکی از بیزارها میشه. نگاه وسیله ای به زنها پیدا می کنه و صرفا برای برطرف کردن نیازهای فيزيكيش از اونها استفاده می کنه، احساس نیازش به دریافت قدرت و برتری، روابطش رو داغون می کنه و از بین میبره، تا جایی که دوباره پس خورده میشه. ناگهان بخش عاشق پیشه اش با همه غم ها وبيچارگی هاش بیرون میزنه، پس بی وقفه به پارتنرش زنگ میزنه و پیام های طومارگونه براش میذاره، معذرت خواهی می کنه و در واقع هرچیزی که ممکن باشه اون زن رو به زندگیش برگردونه میگه و زمانی که اون زن به رابطه با آقا بر می گرده، کم کم دوباره تبدیل به شخصيت بيزارش میشه و با اون خانم به شکلی رفتار میکنه که انگار هیچ جوره توانایی فهمیدن و قدردانی کردن، از وجود گرامی این آقا رو نداره! داستان جالبيه، نه؟!

اما راه حل این مشکل

راه حل این مشکل خیلی ساده اس؛ به خانم ها احترام بذارین و با اونها به عنوان انسان هایی برابر رفتار کنید، نه بهتر و نه بدتر. تنها به شكل انسان هایی ساده، درست مثل خودتون بهشون نگاه کنید. این یعنی نه اونها رو بخاطر زیبایی و خلوص در حد یک موجود پرستیدنی بالا ببرید ونه اونها رو بخاطر نیازهای انسانی طبیعی پست کنید.