در این مطلب:
- معنی کاریزما چیست؟
- ویژگیهای افراد کاریزماتیک چیست؟
- افراد کاریزماتیک معروف تاریخ
- چرا تظاهر به داشتن کاریزما به اندازه داشتن آن تأثیر دارد؟
- چگونه فردی کاریزماتیک شویم؟
- متضادهای کاریزما
- انواع مختلف کاریزما
- باور اشتباه در مورد کاریزما
- چگونه در برابر افراد سرسخت کاریزماتیک باشیم؟
- چگونه در زمان بحران کاریزماتیک باشیم؟
- معایب و ایرادات کاریزمای بالا
بر اساس باورهای قدیمی، کاریزما ویژگی و خصوصیتی مادرزادی است و یادگرفتنی نیست؛ اما در واقعیت، کاریزما مهارتی است که با توجه به شرایط مورد نیاز، قابلیت توسعه، فعال و غیرفعال شدن را دارد و همچنین با توجه به موقعیت مورد نیاز، به شکل های مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد.
معنی کاریزما چیست؟
کاریزما (به انگلیسی: Charisma)، توانایی جلب توجه و تحسین دیگران است. این مهارت میتواند توسعه یابد، اما به نیروی اراده برای ابراز نیاز دارد.
ویژگیهای افراد کاریزماتیک چیست؟
افراد کاریزماتیک جذابیت شخصی دارند، مورد علاقهاند، میتوانند در مذاکرات به موفقیت بیشتری دست یابند و راحتتر میتوانند دیگران را به دیدگاه خود جلب کنند.
مردم از فرد کاریزماتیک بهتر پیروی میکنند و دیدگاه او را میپذیرند. کاریزما میتواند یاد گرفته شود و در صورت لزوم فعال یا غیرفعال شود، اگرچه برای فعال شدن به ارادهای نیاز دارد که ممکن است به خصوص برای افراد درونگرا دشوار باشد.
افراد کاریزماتیک معروف تاریخ
افراد کاریزماتیک معروف تاریخ مانند استیو جابز (Steve Jobs) بعید است که آموزش رسمی در مورد چگونگی کاریزماتیک بودن دریافت کرده باشند، و در بسیاری موارد نسبت به سایر افراد با کاریزمای برابر یا کمتر، آموزش رسمی کمتری دریافت کردهاند. به عنوان مثال، مالکوم ایکس (Malcolm X)، یکی از تأثیرگذارترین رهبران حقوق مدنی دهه 50 و 60، وقتی از معلم شنید که هدفش از رفتن به دانشکده حقوق غیرواقعی است، از آموزش رسمی در مدرسه راهنمایی انصراف داد.
در مقابل افرادی مانند وینستون چرچیل (Winston Churchill)، که کاریزماتیک بودند، اما آموزش طولانی و شخصیت سازی داشتند، مالکوم ایکس کاریزما را از دیگر افراد کاریزماتیک که ملاقات کرد آموخت. او با استفاده از این مهارتها، هزاران نفر را در مقاومت بر علیه سیاستهای سرکوبگرانه رهبری نمود و تأثیر ماندگاری بر جامعه حقوق مدنی و دیدگاه جهان به جامعه برجای گذاشت.
افراد کاریزماتیک حضور، صمیمیت و قدرت دارند. حالت درونی ذهن، زبان بدن را قادر می سازد این صفات را به دیگران منتقل کند. سه عامل تشکیل دهنده کاریزما عبارتند از:
- حضور کامل در تعامل فعلی (مانند: به یاد سپردن نام افراد، برقرار کردن ارتباط چشمی، گوش دادن مشتاقانه، صحبت کردن به صورت واضح و شفاف، لبخند زدن واقعی، استفاده از زبان بدن به طور صحیح)
- صمیمیت دلسوزانه نسبت به دیگران
- نشان دادن توانایی بالا برای تحقق امور
افراد دارای کاریزما باید این صفات را در درون خود احساس و از آنها به نحوی که قانع کنندهتر باشد استفاده کنند. افرادی که با یک شخص کاریزماتیک ملاقات میکنند، ممکن است ندانند کاریزما بر برداشت اول یا تمایل آنها برای مذاکره تأثیر میگذارد، اما می توانند این صفات را برای تعیین اینکه با چه کسانی همکاری خواهند کرد به کار برند.
شخصی که قدرت و سخاوت استفاده از کاریزما را به نفع دیگران داشته باشد، فرد ایده آل به عنوان همکار در محیط شغلی و زندگی شخصی خواهد بود، بنابراین به طور منطقی، افراد مایلاند رضایت خاطر آنهایی را که حاضر به استفاده سخاوتمندانه از قدرتشان هستند جلب کنند.
حس قوی حضور نیز ویژگی مهمی است که دیگران درک می کنند و مایلاند از آن بهرهبرداری کنند، زیرا وقتی فرد دیگری به صورت انحصاری به شما توجه میکند، بهترین فرصت برای بحث یا پرسیدن سوالی مهم است. حس ناشی از حضور ممکن است سبب شود فرد کاریزماتیک آماده تغییر ذهن خود باشد، به اندازه کافی توجه کند تا استدلال دیگری را بشنود و آنقدر سخاوتمند است که آن را منصفانه بررسی کند. اما ماهیت کاریزما این است که بررسی، توجه و احتمال امتیازدهی به شخصی که دارای شخصیت کاریزماتیک می باشد، بیشتر است.
به عنوان مثال، اگر مرد کاریزماتیکی درگیر مذاکره باشد، حضور او برای طرف مقابل دلگرم کننده است، زیرا طرف مقابل احساس می کند منافع او با نگاهی عادلانه مورد توجه قرار میگیرد، نه اینکه نادیده گرفته شوند. شخصی که حضور ذهنی فعال داشته باشد برای همکاری مشترک مانند توافقنامه، شریک بهتری خواهد بود و مذاکره کنندگان راحت تر از او می خواهند نظر خود را تغییر دهد، حتی اگر از این کار امتناع ورزد. اگر شخص کاریزماتیک در تمام مدت مذاکرات توجه گر، منطقی و ملاحظه گر به نظر برسد، طرف مقابل حتی ممکن است تمایل بیشتری به امتیاز دادن داشته باشد، زیرا شخص کاریزماتیک متقاعد کننده است یا به نظر می رسد که موضوع را با احترام ارزیابی کرده است.
چرا تظاهر به داشتن کاریزما به اندازه داشتن آن تأثیر دارد؟
مغز تمایل دارد باور کند هر محرک ورودی واقعی است، بنابراین رفتاری که شبیه به کاریزما باشد باعث افزایش اعتماد به نفس و کاهش عوامل درونی تضعیف کاریزما می شود. این امر مستلزم رفتارهایی است که افراد کاریزماتیک به طور طبیعی انجام می دهند، مانند:
- تقلید از عواطف دیگران برای دلسوزتر به نظر رسیدن
- برقراری تماس چشمی
- نمایش وقار در عین حضور پررنگ در اتاق
تغییرات جسمی می تواند به طور غافلگیرانه منجر به تغییرات ذهنی شود. متخصصان مغز و اعصاب هنگامی که برای اولین بار ارتباط بین سیگنالهای عصبی و اعمال ماهیچهها را ترسیم میکردند؛ گمان نمیکردند اتصالات بین بدن و مغز اینقدر دو طرفه باشند. مانند اتصالات عصبی بین روده و مغز که اخیرا کشف شده در عملکردهای مختلف بدن ضروری است.
بهره گیری از این حلقه بازخورد بین ذهن و بدن، کاربردهای بالقوهای در درمان افسردگی، استرس و درد مزمن دارد، بنابراین افراد ممکن است دریابند که تقلید از رفتار کاریزماتیک منجر به تغییرات مثبت دیگر در سلامتی میشود.
چگونه فردی کاریزماتیک شویم؟
کسانی که مایل به افزایش کاریزما هستند در هر دوره میتوانند با تمرکز روی یک عادت، به آرامی شخصیتی کاریزماتیک ایجاد کنند. برای افزایش کاریزما ابتدا آگاهانه ارتباط چشمی بیشتری با دیگران برقرار کرده، سپس هیجان زدگی یا لکنت را کاهش داده و سپس عادت به قطع کردن سخن دیگران را از بین ببرید.
متضادهای کاریزما
اضطراب، عدم اعتماد بنفس و ناراحتی متضادهای کاریزما هستند که میتواند کاریزما را با نمایش انواع دیگر زبان بدن تضعیف کند. روش کاهش این گرایش، تمریناتی است که درک درونی از مسئولیت و واقعیت را تغییر می دهد.
عوامل داخلی مانع از دستیابی بیشتر افراد به حالت روانی پایدار لازم برای رفتار کاریزماتیک میشود. تعلل یا بیقراری ناشی از تردید و اضطراب، حس عدم صداقت یا ترس ایجاد میکند.
کارهایی که باعث افزایش کاریزما میشوند
تمریناتی که باعث بهبود وضعیت ذهنی و فعال شدن کاریزما میشوند، شامل نوشتن عذرخواهی فرضی از دیگران، تغییر آگاهانه دیدگاه در خلال رویدادی منفی برای مثبت به نظر رسیدن آن، و انتقال ذهنی مسئولیت عدم قطعیت به قدرتی بالاتر است.
به عنوان مثال، مدیری که باید در مورد پروژه، ارائهای برای ارشد خود داشته باشد، ممکن است در حالی وارد جلسه شود که در مورد امکان نجات پروژه و نقش خود در این پروژه، شک و تردید داشته باشد. حتی اگر او وظایف خود را به طور کامل انجام داده باشد، عدم اطمینان و اضطراب وی ممکن است این احساس را به ناظر بدهد که حقایقی را پنهان میکند و در مورد اینکه چه کسی مسئول شکست پروژه است دروغ میگوید یا درخواست غیرمعقولی دارد.
او ممکن است برای تحت تأثیر قرار دادن مخاطب، لباس بسیار شیکی بپوشد، اما به دلیل کفشهای جدید و ناراحتی که پوشیده، نامتعادل و نامطمئن به نظر میرسد. استراتژی بهتر این است که لباسهای راحت همیشگی را بپوشد تا ضمن جلوگیری از بروز ناراحتیهای جسمی، با اعتماد به نفس و حرفهای ظاهر شود؛ همچنین تلاش کند مسئولیت پروژه و نتیجه آن را به ارشد مورد نظر منتقل کند؛ برای خودش از طرف شخصی که بیشترین نقش را در شکست پروژه داشته نامه عذرخواهی بنویسد و سپس در پاسخ او را ببخشد، و دوباره نتیجه پروژه را مرور کند تا فرصتی برای عبور از چالش داشته باشد.
عملکرد کاریزماتیک مستلزم تمرین است
چشم انداز ذهنی برای انتقال کاریزما قابل تمرین، تزکیه و تقویت است. ایجاد یک وضعیت ذهنی که حضور، صمیمیت و قدرت را نمایش دهد، میتواند افزایش اعتماد به نفس و خودمهرورزی، تمرین زبان بدن کاریزماتیک و زمان دادن به خود برای آماده شدن قبل از رویدادی باشد که به عملکرد کاریزماتیک نیاز دارد.
تمرین هایی که باعث افزایش همدردی با دیگران می شود با افزایش دلسوزی نسبت به خود شروع شده و با فرض اینکه دیگران افراد خوبی هستند پیش میرود. زبان بدن کاریزماتیک می تواند باعث شود فرد احساس اعتماد به نفس و قدرت بیشتری داشته باشد و برای بهبود وضعیت ذهنی قبل از یک رویداد چالش برانگیز، زمان بگذارد که منجر به افزایش حس کاریزما می شود.
نمایش کاریزمای باورپذیر مستلزم آن است که مخاطب به واقعیت حس صمیمیت و دلسوزی که شخصی به نمایش می گذارد، باور پیدا کند. صمیمیت غیرواقعی، متملقانه با تحکم آمیز به نظر می رسد، و زمانی روی می دهد که شخصی که قصد دارد کاریزماتیک به نظر برسد و یا با فرد دیگری که می خواهد بر او تأثیر بگذارد احساس صمیمیت یا همدردی ندارد. مردم در میزان همدردی که به طور طبیعی ابراز می کنند متفاوتند، بنابراین، افرادی که دوست داشتنی نیستند و دشمنان به احتمال زیاد بیشتر احساس میکنند که مورد تملق قرار گرفتهاند. به طور کلی، دلسوزی نسبت به کودک یا شخصی که نیاز شدید به کمک دارد آسانتر از دلسوزی برای مدیرعامل یکی از شرکت فورچون 500 (Fortune 500) است، به خصوص اگر این مدیرعامل در گذشته تصمیمات سختی گرفته باشد که باعث افزایش تعداد دشمنان وی شود.
انواع مختلف کاریزما
چهار نوع قابل توجه کاریزما، شامل کاریزمای تمرکز، کاریزمای آینده نگری، کاریزمای مهربانی و کاریزمای اقتدار است که هرکدام در دیگران واکنش های متفاوتی ایجاد نموده و برای استفاده نیاز به نشانه های مختلفی دارند.
کاریزمای تمرکز
کاریزمای تمرکز، احساس تعهد داشتن به یک هدف یا مسئلهای خاص است.
کاریزمای آینده نگری
کاریزمای آینده نگری برای راضی کردن دیگران به تصویری خاص از آینده استفاده میشود.
کاریزمای مهربانی
کاریزمای مهربانی به صمیمیت تکیه می کند تا دیگران احساس کنند به آنها گوش داده و از آنها مراقبت می شود.
کاریزمای اقتدار
کاریزمای اقتدار، مستلزم قدرت بیشتر است و برای وادار کردن دیگران به پیروی از دستورالعمل ها به کار می رود.
هر کس می تواند مهارت های خود را در هر چهار کاریزما گسترش دهد و افراد ماهر در کاربرد کاریزما در صورت لزوم می توانند از یک نوع به نوع دیگر تغییر جهت بدهند. به عنوان مثال، در مذاکرات تجاری، هر چهار نوع کاریزما می توانند به صورت سریع و متوالی به کار روند. یک مدیر اجرایی ممکن است با کاریزمای تمرکز، که او را در دستیابی به موفقیت متعهد جلوه می دهد، اعتماد بقیه مدیران را برای نمایندگی آنها در مذاکرات جلب کند. وی سپس با لبخند و لحنی گرم، درک درستی از موقعیت شرکت خود به دست می آورد و ارزیابی صادقانه ای از آنچه مدیران نیاز دارند، دریافت می کند، تا مدیران احساس راحتی کرده و نظرات خود را مطرح کنند.
در میز مذاکره، مدیر اجرایی از کاریزمای اقتدار برای متقاعد کردن شرکت دیگر در مورد اهمیت دستاوردها و اطمینان به موفقیت خود استفاده می کند. اگر نماینده شرکت دیگر بخواهد برای امتیازات بیشتر به مدیر اجرایی متوسل شود، مدیر اجرایی به سمت کاریزمای مهربانی باز می گردد تا دلسوز به نظر برسد، اما همچنان کنترل را در دست داشته باشد. با ترغیب شرکت دیگر برای ادامه کار و توافق در مورد شرایط، مدیر اجرایی در هنگام ارائه نتایج به شرکت، از کاریزمای آینده نگری استفاده کرده و آنها را راضی می کند که این امر به آینده روشن تر برای همه افراد منجر خواهد شد.
تاثیر کاریزما در برخورد اول
تاثیر کاریزماتیک اولیه، می تواند منجر به حس بلند مدت اعتماد به نفس و اثربخشی شود برداشت های اولیه، غالبا ویژگیهای شخصی را دقیق پیش بینی می کنند و منجر به قضاوت ماندگار در مورد شخصیت میشوند. لباس مناسب محیط کار، تمرین دست دادن، پرسیدن سؤالات پایان باز درباره دیگران، و تعاملات همگرا بر یک نکته مثبت، همه راه هایی برای تسهیل تاثیرگذاری اولیه طولانی مدت است. ظاهرا این مهارتها به طور ویژه به دنیای تجارت مرتبط هستند، مثلا طی مدت مصاحبه شغلی، اما به همان اندازه در زندگی شخصی اهمیت دارند.
همانقدر که انتظار می رود شخص بر اساس شغل درخواستی، در مدت مصاحبه لباس بپوشد، اولین قرار ملاقات نیز مستلزم توجه دقیق به این است که برای محل ملاقات چه لباسی مناسب است و چه پوششی بیش از حد غیر رسمی است. در دنیای تجارت، دست تکان دادن نزدیک ترین نوع ارتباط میان دو نفر است و انجام صحیح آن می تواند منجر به اعتماد بیشتر شود، که همه این موارد در هنگام ملاقات با یک دوست جدید و استقبال از وی بدون نقض حریم شخصی صدق می کند.
سوالات پایان باز زمانی ایده آل هستند که باعث شود همکاران تجاری تصور کنند که شخص شنونده خوبی هستید، و آشنایان شخصی هم میل داشته باشند درباره خودشان سوال شود و فرصتی برای صحبت از خودشان فراهم شود. در نهایت، به جا گذاشتن حسی مثبت باعث می شود ملاقات جدید، فرصتی مناسب برای ملاقات دوم ایجاد کرده و کارفرما احتمالا مصاحبه را به یاد بیاورد و مصاحبه شونده را استخدام کند.
ویژگیهای یک گفتگوی کاریزماتیک
انتقال کاریزما در گفتگو مستلزم گوش دادن، بیشتر از صحبت کردن است. گفتگوی کاریزماتیک مستلزم اینست که در زمان صحبت با دیگران احساس حضور کنید. این به معنای توجه کامل به مخاطب است و اینکه حرف دیگران را قطع نکنید و یا اگر دیگران حرف شما را قطع کردند نرنجید.
مکث، قبل از پاسخ دادن به دیگران این تصور را ایجاد می کند که آنچه گفته اند با دقت مورد بررسی قرار می گیرد و پذیرش مهربانانه تعریف نیز، شامل همان اندازه توجه عمیق است. لبخند زدن در حین صحبت، صمیمیت ایجاد می کند. در حالی که لحن آرام، صدای بلند و کاهش صدا در انتهای جمله، قدرت را نشان می دهد.
باور اشتباه در مورد کاریزما
تصویر معمولی از فردی کاریزماتیک، شخصی است که دائم سخنرانی می کند و بر گفتگو با نقل کردن داستان های جذاب و ایده های بزرگ تسلط دارد و هیچ کس حاضر نیست این گفتگو را متوقف کند، زیرا می ترسد احمق به نظر برسد. با این حال، در واقعیت، این تصویر خودمحور به نظر می رسد، و دیگران در آن خود را مهم نمی یابند.
از آنجا که کاریزما باعث می شود دیگران نسبت به خود و مشارکت خود احساس خوبی داشته باشند، تصویر باید به دیگران کمک کند مانند خود شخص احساس کنند و به آنها فرصت دهد تا درباره ایده های خود بحث کنند. مهارت گوش دادن زمانی مفید است که فرد آینده نگر، ایده های نوآورانه را تقویت کند، زیرا او می تواند مکالمه ها را به سمتی بکشد تا علایق و نیازهای دیگران را هنگام تهیه پیش نمایش های جدید یا تولید محصولات جدید در نظر بگیرد.
چگونه در برابر افراد سرسخت کاریزماتیک باشیم؟
رفتارهای کاریزماتیک می تواند مکالمات و تعاملات ناخوشایند با افراد سرسخت را آسان کند برای تحت تأثیر قرار دادن افراد سرسخت و کنترل مناسب شرایط ناخوشایند، بایستی رویکرد خود را شخصی سازی کنیم. افراد سرسخت بیشتر از هر چیزی از احساس شنیده شدن و مورد اهمیت قرار گرفتن خشنود می شوند، بنابراین باید در زمان گفتگو مورد تحسین قرار بگیرند و با آنها رفتاری مهربان داشت.
به منظور ارائه خبرهای بد، محیط راحتی را انتخاب کنید، از کاریزمای مهربانی و تمرینات دلسوزانه استفاده کرده و اخبار را غیرشخصی کنید. برای عذرخواهی کردن، طرف مقابل را ببخشید، با دقت به او گوش فرا دهید و حسن نیت را تمرین کنید.
افراد کاریزماتیک از اهمیت درک دیدگاه دیگران در تعامل های چالش برانگیز آگاه هستند. یعنی زمانی که اهداف یک شخص ممکن است با اهداف دیگری متفاوت باشد، یا کسی احساس کند با یا بدون توافق، خود وی مقصر شناخته می شود. اگر این سناریوها به دقت کنترل نشوند، به سرعت از کنترل خارج می شوند.
ممکن است فرد سرسخت احساس کند قدر او را نمی دانند و تصمیم بگیرد پروژه را خراب کند. ممکن است فردی که اخراج شده احساس فریب خوردگی کرده و تصمیم بگیرد ضمن بیرون رفتن از شرکت به آن آسیب برساند، و شخصی که عذرخواهی می کند آنقدر درمانده یا بهانه تراش باشد که شخص دریافت کننده عذرخواهی ترجیح دهد او را اخراج کند.
شخص کاریزماتیک می تواند در این شرایط کنترل را حفظ کند و یک وضعیت منفی را به حالت مثبت بچرخاند. به عنوان مثال، شاید مدیر از کاریزمای صمیمیت استفاده کند تا فردی که قرار است اخراج شود بپذیرد که ترک شرکت به نفع اوست.
استراتژیهای ایجاد یک حضور کاریزماتیک
استراتژی های ایجاد یک حضور کاریزماتیک شامل تشویق مخاطب برای پرسیدن سؤال، راحت لباس پوشیدن، آمادگی پیش از مواجهه، حفظ موضع قدرت، رفتار مهربان و صمیمی، تنفس راحت و آرامش است.
انتقال قدرت و صمیمیت در ارائه، به همان اندازه بحث رو در رو مهم است. در یک ارائه، مخاطب روی مجری متمرکز شده و هر فعالیتی را بررسی می کند، بنابراین احساس آرامش و راحتی به ویژه برای مطمئن به نظر رسیدن اهمیت دارد. مخاطب باید احساس کند مورد توجه است، بنابراین، درخواست سؤال در طول ارائه، احساس همکاری را افزایش می دهد.
یکی از راهکارهای ارائه جذاب تر این است که تلفن همراهی را در جیب نگه دارید که هر چند دقیقه یکبار لرزشی خفیف داشته باشد تا به مجری یادآوری کند لبخند بزند و نفس بکشد. او همچنین می تواند برای لبخند سریع و افزایش حس صمیمیت، عکس هایی از خانواده یا حیوانات بانمک را به یادداشت ها بچسباند، یا عکسهایی از رهبران بزرگ در حال سخنرانی را مشاهده کند تا الگویی برای رفتار قدرتمند باشد.
چگونه در زمان بحران کاریزماتیک باشیم؟
برای استفاده از کاریزما در زمان بحران، مردم باید آرام بمانند، معیارهای والای ادامه مسیر را برای دیگران و اعتمادشان به موفقیت را توضیح دهند، دیدگاه روشنی از آینده داشته و بدون تردید عمل کنند بحران می تواند فرصتی برای استفاده از کاریزما و افزایش نفوذ باشد. اعتماد به نفس و آرامش واگیردار بوده و اگر مصمم بودن و آینده نگری رهبر نسبت به آینده طوری باشد که دیگران به درایت او قانع شوند، به آنها نیز سرایت می کند.
رهبری سازمان برای خروج از بحران، چالشی ویژه است که اگر از کاریزما برای سرکوب دیدگاههای مخالف استفاده شود یا همه را نسبت به طرحی ناقص متقاعد کند، می تواند به فاجعه منجر شود. به عنوان مثال، جیم جونز (Jones Jim)، بنیانگذار و رهبر فرقه معبد مردم (Peoples Temple)، شخصیتی کاریزماتیک بود که با سخن گفتن درباره بحرانی که جهان را دربرگرفته است، پیروانی دور خود جذب کرد.
با این حال، مدلسازی کاریزما بر اساس شخصیت او انتخابی ضعیف خواهد بود، زیرا در سال 1978 او اعضای معبد را متقاعد کرد که در خود کشی جمعی منجر به کشته شدن 918 نفر شرکت کنند.
معایب و ایرادات کاریزمای بالا
نمایش کاریزما وقتی منجر به اعتماد بیش از حد دیگران به شخص کاریزماتیک شود، مشکلاتی ایجاد می کند از جمله ایرادات کاریزمای بالا، برانگیختن حسادت، اختیار داشتن اطلاعاتی بیش از اندازه از افراد، تعیین معیارهای بالاتر و واگذار شدن مسئولیت های بیشتر به فرد، و متقاعد کردن ناخواسته افراد به اتخاذ دیدگاه نادرست می باشد.
فرد کاریزماتیک می تواند با نمایش برخی از نقص های شخصیتی خود، باعث جلوگیری از حسادت مردم به قدرت وی شود و عادی تر جلوه کند. افراد کاریزماتیک نباید اجازه دهند دیگران چنان عمیق شیفته آنها شوند که از خودشان شرمسار گردند و همچنین باید برای انتظارات بالاتر آماده شوند و سعی کنند دیگران را تشویق کنند تا وقتی آنها در مورد چیزی اشتباه می کنند، مخالفت کنند.
ممکن است کسی که تازه درباره کاریزما می آموزد از تحریک شدن حسادت دیگران ناراحت باشد، اما همواره می توان بررسی کرد که چه موقع باید از کاریزما استفاده کرد یا اصلا نباید از آن استفاده کرد تا دیگران بدرخشند و چه زمانی ممکن است وضع موجود در محل کار را تغییر دهد. علاوه بر این، در حین آموختن در مورد کاریزما، مردم باید متوجه باشند که تأثیر آن بر روی دوستان و آشنایان ممکن است فوری باشد، زمانی که نسبت به یک دوست ناگهان علاقه و توجه بیشتری نشان می دهید ممکن است او فکر کند شخصی که در حال افزایش مهارت های کاریزما است در واقع می خواهد ماهیت روابط خود را به یک رابطه عاشقانه تغییر دهد، یا اینکه می خواهد درخواست لطف بزرگی کند.
[…] متوجه شد که رهبران کاریزماتیک می توانند سد راه موفقیت یک شرکت باشند زیرا کارکنان آن […]