پیش از خواندن ادامه مطلب توچه داشته باشید که در اینجا کامل گرایی (یا کمال پرستی) معادل واژه پرفکشنیزم (Perfectionism) و کمال گرایی معادل واژه (Excellence) در نظر گرفته شده است.

در زندگی هر انسانی، بعضی واژه ها از جهاتی نزدیک به هم و شاید موازی با یکدیگر در حرکت اند؛ واژه هایی چون خساست و قناعت، قاطعیت و پرخاشگری، مهرطلبی و عشق ورزی، کمال گرایی و کامل گرایی و … . این واژه ها در ظاهر اشتراکاتی با یکدیگر دارند که در قضاوت، بسیاری از افراد را به اشتباه می اندازند؛ برای مثال، شخصی آن قدر قناعت می کند که گاه انسان مشکوک می شود نکند خساست به خرج می دهد؟

کمال گرا یا کامل گرا؛ بررسی کامل تفاوت‌ها و شباهت‌های افراد کمال‌گرا و کامل‌گرا

شخص کمال گرا و کامل گرا نیز هر دو در جهت رشد، توسعه و موفقیت گام بر می دارند؛ اما تفاوتی فاحش با یکدیگر دارند. به این معنا که فرد کمال گرا با انعطاف و آرامش برای رسیدن به موفقیت تلاش می کند، ولی فرد کامل گرا، بسیار عصبی است و با سخت گیری برای رسیدن به موفقیت گام برمی دارد. هدف فرد کامل گرا رسیدن به بالاترین مدارج و عالی ترین موقعیت و جایگاه است و اگر به خواسته اش نرسد، در ذهنش بحران و فاجعه شکل می گیرد. این فرد همیشه در زندگی اش به دنبال نمره بیست است و هجده و نوزده را هم قبول ندارد؛ در نتیجه همواره در استرس و اضطراب شدید به سر می برد.

اما افراد کمال گرا عصبی نیستند. آنها برنامه ریزی دارند و هدف گذاری می کنند و در ضمن، احتمال شکست را هم در نظر می گیرند؛ زیرا شکست را جزئی از واقعیت های زندگی می دانند و از آن درس می گیرند؛ اما در مقابل، هر شکست و ناکامی کوچک افراد کامل گرا را به هم می ریزد و سبب می شود که آنها به واکنش هایی افراطی و گاه خطرناک دست بزنند. البته شاید در برخی موارد این گونه افراد موفق شوند، اما همیشه شرایط بر وفق مرادشان نیست و همان جاست که چینی رؤیاهایشان ترک برمی دارد و برای فروریختن آماده می شوند. در مقابل، افراد کمال گرا با واقعیت ها زندگی می کنند و خود را زمینی می پندارند. این افراد در زندگی از رؤیاهایشان استفاده می کنند تا شکل دیگری از واقعیت را متولد سازند.

افراد کمال گرا دارای اصالت عمل اند و فاصله حرف تا عمل برای آنها کوتاه است؛ اما افراد کامل گرا بر اساس واقعی پنداشتن توهمات خویش خیال بافی می کنند. اگرچه فرد کمال گرا برای زندگی خویش برنامه ریزی کرده و برای رسیدن به اهدافش زحمت می کشد، گاه اجبارهای عصبی در او تضاد و تعارضی درونی ایجاد می کند؛ در نتیجه او این موارد تنش زا را از برنامه های خود حذف می کند؛ زیرا با وجود اهمیت اهدافش، بهترین راه تحقق آنها را پیروی از قوانین طبیعت می داند. در مقابل، فرد کامل گرا برای رسیدن به هر هدفی حاضر است دیگران را له کند؛ یعنی، هدف وسیله را برای او توجیه می کند و وی برای دستیابی به خواسته اش اخلاقیات را زیر پا می گذارد.

کمال گرایی خوب است یا بد؟

فرد کمال گرا سعی می کند بین من آرمانی و من واقعی خود تعادل ایجاد کند و از ایجاد شکافی عمیق میان آن دو می پرهیزد. او محدودیت ها، امکانات و استعدادهای خویش را به خوبی می شناسد و به نقاط ضعف خود آشناست و سعی می کند که من آرمانی اش را بیش از حد هوایی نکند؛ در صورتی که فرد کامل گرا شکافی عمیق بین این دو من خود ایجاد کرده است. او گاه چنان بلندپروازی می کند و جاه طلبی هایش را گسترش می دهد که هیچ حد و مرزی ندارد. در نهایت نیز دیگر نمی تواند تحلیلی واقع بینانه از محدودیتها، استعدادها و امکانات خود داشته باشد؛ زیرا پیوسته دچار توهم است و به بزرگی بیش از حد و قهرمان شدن می اندیشد.

فرد کامل گرا آنقدر از خویشتن تصورات کاذب می سازد که کم کم به خودشیفتگی بیمارگون دچار می شود؛ تا حدی که رفتار، گفتار و سخنرانی هایش سرشار از فیس وافاده خواهند شد. اما فرد کمال گرا به جای خودشیفتگی از عزت نفس مطلوبی برخوردار است و تعریف او از خود، به بهای تحقیر و توهین دیگران نخواهد بود.

فرد کامل گرا ناخودآگاه از خود، دیگران، جامعه و خانواده اش انتظارات بسیاری دارد. او همیشه می خواهد نفر اول، بهترین، باکلاس ترین، خوش تیپ ترین و بانفوذترین فرد باشد و برای این اولین بودن، هزینه روانی و مادی بسیاری پرداخت می کند؛ اما فرد کمال گرا می خواهد فردی خوب، معمولی، اما با کیفیت باشد. فرد کامل گرا خود را عقل کل می داند و درباره همه چیز حرف می زند و اظهارنظر می کند. خود را بی عیب و نقص می داند و شکی ندارد که همه چیزدان است! اما فرد کمال گرا دلبستگی مطلوبی دارد و در مواقعی هم به سادگی می گوید: «من نمی دانم.» و ندانستن را عیب و نقص خود تلقی نمی کند. در واقع، او شجاعت دارد که در مواقعی بالغانه عذرخواهی کند.

کمال گرایی خوب است یا بد؟

کمال گرا باشیم، اما کامل گرا نه

فرد کامل گرا ناخودآگاه همیشه در حال مقایسه خود با دیگران است و البته به شدت نیز از این کار عصبی می شود. او درگیر ذهن مقایسه گر خویش است که همیشه و در همه حال او را با تصویری ایده آل مقایسه می کند. او خودش را با هوش، ذکاوت، زیبایی، شجاعت، مهربانی، ادبیات، مال و اموال یا خانواده شخص دیگری مقایسه می کند؛ اما فرد کمال گرا با ادبیاتی بالغانه سعی می کند خودش را منحصر به فرد بداند و بدین ترتیب، خود را با هیچ کس دیگری مقایسه نمی کند؛ زیرا می داند که مقایسه حسادت آفرین است و به روند رشد او لطمه وارد می کند.

کامل گرایی عصبی ریشه در تجربیات ناخوشایند دوران کودکی فرد دارد؛ برای مثال، فردی که در کودکی فقری ناخوشایند را تجربه کرده است، شاید در بزرگسالی دیوانه وار در پی کسب پول و ثروت باشد و «سکه، طلا، دلار و اشیای مادی» کعبه آمالش شوند؛ اما افراد کمال گرا دوران کودکی خوبی داشته اند و حتی در صورت بهره نبردن از آن، سعی کرده اند که با رنج آن دوران الفت گیرند. از این رو، از عقده های روانی دوری می کنند. آنها حالات و رفتارشان را با زمان حال وفق می دهند، پول برایشان مبنای ارزش گذاری همه چیز نیست و هرگز برای کسب قدرت و ثروت بی رحم نیستند.

در نهایت، افراد کامل گرا به منشی دیکتاتوری و ادبیاتی مستبدانه می رسند و خود را به سمت برتری طلبی و سلطه جویی جلو می برند؛ اما افراد کمال گرا به آزاداندیشی و ادبیات دموکراتیک معتقدند و از لحاظ انعطاف پذیری، افرادی منطقی هستند.

روش‌های تشخیص کمال‌گرایی و کامل‌گرایی

شاید بتوانیم با ادبیات زیر مرز کمال گرایی و کامل گرایی را از هم جدا کنیم:

کمال گرایی از 19 تا 60 درصد: یعنی، رفتارهایی که دال بر ادبیات بهترین و خوب ترین هستند از یک تا شصت درصد در فرد وجود داشته باشد. در این صورت می توان گفت این فرد کمال گراست و ادبیات و استدلالش در حوزه رشد و پیشرفت و موفقیت افراطی نیست؛ در نتیجه، رفتارهایش بالغانه یا همان کمال گرایانه است.

کامل گرایی از 60 تا 100 درصد: بدین معنی که ادبیات، فرهنگ و استدلال این طیف افراد در حوزه رشد، پیشرفت و موقعیت، بسیار افراطی، تند، عصبی است؛ به گونه ای که وقتی سخن می گویند متوجه حالات، گفتار و شیوه رفتار رقابت جویانه و مقایسه گرایانه آنها می شوید. این افراد با هر موضعی که مانعی ذهنی یا واقعی برای رشد و ادبیات آنها باشد، به شدت می جنگند.

مطلب مرتبط: 31 ویژگی روان شناختی افراد کامل گرای عصبی (نوروتیک)

خلاصه مشخصات افراد کامل گرا

افراد کامل گرا دارای مشخصات زیر هستند:

  1. او در افکار خود، قواعد و قوانینی پیش پا افتاده، خشک و خودساخته دارند.
  2. دارای احساسات منفی زیادی مثل احساس گناه، حقارت، تنهایی، افسردگی و … هستند.
  3. در رفتار خود، دارای انضباط و دیسیپلین عصبی هستند.
  4. آرمان گرا و ایده آلیست اند.
  5. مشکلاتشان را بیش از حد بزرگ می کنند، به آنها رنگ و لعاب میدهند و هرگز انعطاف پذیر نیستند.
  6. در تصور ذهنی شان، مدام در حال درگیری، اصرار کردن و اثبات خود هستند.
  7. همه چیز را در حد عالی ترین، بهترین و خوب ترین می خواهند
  8. بر روی نظرات خود تعصب بسیار دارند.
  9. پر از شک و تردیدند.
  10. وسواس های گوناگونی نظیر وسواس انتخاب، نظافت و … دارند.
  11. در برخی موارد، به شدت عصبی برخورد می کنند.
  12. در هر شغل و جایگاهی، نقش سوپرمن را بازی می کنند.
  13. با توجه به نوع گرایش کامل گرایی شان، درباره هر رفتار، روشی بسیار ایده آلیستی دارند.
  14. بیشتر اوقات در اضطراب، ترس و وحشت شدید به سر می برند.
  15. از شرایط و زندگی خود راضی نیستند و همیشه در حال غرزدن و ناله کردن اند.