اعتماد به نفس انواع مختلفی داره، اینجا می خوام اعتماد به نفس رو به دو دسته کلی تقسیم کنم:
- اعتماد به نفس سالم
- اعتماد به نفس سمی
اعتماد به نفس سالم
این نوع اعتماد به نفس از تصور ما درباره چیزهایی که می تونیم در زندگی توش دخل و تصرف داشته باشیم حاصل میشه. مثلا شما ممکنه نتونین مستقیما تو هر لحظه تعیین کنین چقدر پول در بیارین، اما می تونین تصمیم بگیرین چقدر کار کنین و رو چه مهارت هایی تمرکز کنین که با اونا بتونین میزان درآمدتون رو افزایش بدین. بنابراین به جای اینکه حرص بخورین که چرا بیشتر پول در نمیارین، به خودتون بابت اینکه می تونین چیزای جدید یاد بگیرین افتخار می کنین و همین به شما حس کفایت میده. در واقع باعث می شه احساس کنین آدم شایسته ای هستین که در نهایت قراره کلی پول هم به جیب بزنید. اعتماد به نفس سالم از احساس کفایت در رویارویی با مشکلات و چالش های زندگی نشأت می گیره. پس اگه جز کسانی که همه چیزو به دیوار دایورت می کنن باشید، یعنی جیگر روبرو شدن با مشکلات رو ندارید پس خیلی بعیده که در این حالت احساس خوبی به خودتون داشته باشید.
اعتماد به نفس سمی
منشاء این نوع از اعتماد به نفس اتفاقات بیرونی زندگیه که نتیجه اش میشه “خود شاخ پنداری شکننده”. الان براتون بحث رو بازش می کنم. دوست خوبم، اگه حس خود-ارزشمندی تون بر اساس میزان علاقه، تحسین و تشويق بقیه نسبت به شما باشه یا به تعداد لایکهای بقیه تو اینستاگرام و فیس بوک متصل باشه یا تا وقتی که فکر کنین آدما باید دوستتون داشته باشن تا احساس خوبی نسبت به خودتون داشته باشید، بدونید که این احساس خوب مثل نشئگی ناشی از خوردن ترامادل یا مستی الکل می مونه! پوچ و تو خالیه و به سرعت فرراره! وقتی حال خوبت در گرو تأیید بقیه باشه طبیعیه که به یه آدم حساس و نازک نارنجی تبدیل میشین که کوچکترین حرف یا نگاه بقیه، اعتماد به نفس شما رو زیر سوال می بره. عزت نفس سمی باعث میشه فکر کنین حق شما اینه که همیشه احساس خوبی داشته باشین، بدون اینکه دلیل خاصی بخواد. در واقع، این جور آدما وقتی مشکلی به وجود میاد فکر می کنن به کل وجود و شخصیت شون حمله شده. می بینی الان که دارم اینا رو میگم چقدر موضوع براتون مسخره به نظر میاد؟
چطوری میشه اعتماد به نفس سالم و با دوام ایجاد کرد؟
میدونم دستیابی به یه نگرش واقع بینانه نسبت به خودمون و محدودیتهامون و در نتیجه، دستیابی به یه احساس کفایت نسبی در حل و فصل مشکلات زندگی و کنار اومدن با احساس گناه ناشی از گندهایی که مدام تو زندگی میزنیم تو حرف آسونه ولی خب نمیشه هم دست رو دست گذاشت و کاری بابتش انجام نداد! در همین خصوص، تصمیم دارم چند تا نکته که همیشه باید یادتون بمونه رو بگم:
1. عزت نفس پایین یا سمی تون رو بپذيرين
اگه براتون سخته با آدما روبرو بشین و ارتباطات جدید برقرار کنین، این واقعیت رو بپذیرین که اعتماد به نفس کمی دارین، سعی نکنین مخفیش کنین. سعی نکنین با ادای آدم با حال در آوردن، جو گیر شدن یا باج دادن، جبرانش کنین. این کارا قدغنه! فقط قبول کنین آدم خیلی اجتماعی نیستین و لازمه رو این خصوصیت تون کار کنین، تمااام.
2. از خودت دیر برنج و زود ببخش!
آدمایی که اعتماد به نفس پایینی دارن، خیلی به خودشون سخت می گیرن. کوچکترین اتفاق خوب یا بدی رو به خودشون می گیرن. مدام خودشون رو سرزنش می کنن، از يبوست پسر خواهرشون گرفته تا بیکاری برادر الکلی شون، خودشون رو مقصر می دونن و خود سرزنشی می کنن. میدونید این جماعت چه شکلی هستن؟ راننده ای که سر هر تقاطع فقط فرمونش به سمت چپ می پیچه، يعنی نه راست می پیچه، نه دنده عقب میره، نه وایمیسته، فقط چپ می پیچه! داستان زندگی رفقایی هم که همش خودشون رو سرزنش می کنن مثل این راننده وماشینش میمونه، در هر حالتی خودشون رو میندازن زیر چک و لگد…
شماهایی که خیلی به خودتون سخت می گیرین، اگه دوست صمیمی تون هم گند بزنه، همینطوری مثل سگ هار بهش حمله می کنین؟ معلومه که نه! باهاش همدردی می کنین و هزار تا دلیل میارین که بابا بیخیال اشکال نداره گند زدی، فدای سرت، انسان جایزالخطاست. خب پس چرا سعی نمی کنی با خودت هم همینطوری رفتار کنی؟ دفعه بعدی که داشتی خودت رو تخریب می کردی، ترمز رو بکش، یه لحظه وایسا، به قدم به عقب بردار و سعی کن شرایط رو از بیرون ببینی، انگار که دوستت خرابکاری کرده. از خودت بپرس اوضاع واقعا اونقدر بده؟ به خودت یادآوری کن بعضی چیزها از کنترل ما خارجه. اگه دیدی باز می خوای خودت رو گاز بگیری، یکم بیشتر وقت بذار و سعی کن با خودت مهربون تر باشی.
3. بپذیر تو یه چیزایی ضعف داری!
اعتماد به نفس واقعی این نیست که احساس کنی هیچ مشکلی نداری و همه چیزت عاليه، عزت نفس واقعی اینه که قبول کنی تو یه چیزهایی ضعف داری، این جمله رو، یه جا بنویس تا هر روز جلو چشمت باشه! کسایی که اعتماد به نفس بالایی دارن، فکر نمی کنن تو انجام هر کاری عالی هستن و کلا همه چی تمومن. اتفاقا برعکس، این جور آدما می دونن همه چی تموم نیستن و کاملا هم با این موضوع احساس راحتی می کنن. تمرکز بعضی از آدما روی ناتوانی هاشونه، بعضی ها فقط قبول می کنن بعضی چیزها رو ندارن و ازش رد میشن. عزت نفس دقیقا همینه: خودت رو با همه نقاط ضعف و خرابکاری هات بپذیری.
اعتماد به نفس واقعی این نیست که احساس کنی هیچ مشکلی نداری و همه چیزت عالیه، عزت نفس واقعی اینه که قبول کنی تو یه چیزهایی ضعف داری!