شاید این مهم ترین سؤال باشد. آیا شما افسرده اید؟ فهمیدن اینکه آیا دچار افسردگی شده اید یا نه می تواند کار تقریبا دشواری باشد. چرا؟ زیرا برای اکثر افراد، افسردگی چند روزی به طول می کشد یا خاص یک موقعیت است. برای مثال، ممکن است در خصوص ایده ملاقات با رئیستان پس از ساعات کاری در یک جلسه ناگهانی احساس افسردگی پیدا کنید.

آیا شما افسرده اید؟

ساده ترین راه برای فهمیدن اینکه آیا شما یا فردی که دوستش دارید از افسردگی رنج می برد بررسی علائم و نشانه هاست.

  • آیا اخیرا از لحاظ اجتماعی ناتوان شده اید؟
  • دوست ندارید با افراد تعامل داشته باشید یا بیرون از خانه بروید؟
  • آیا همیشه ناراحت، بدخلق و تحریک پذیر هستید؟
  • آیا عادات غذایی و خوابتان تغییر کرده است؟
  • دردهایی در بخش های مختلف بدنتان بدون هیچ دلیلی احساس می کنید؟

اگر پاسخ به این سؤالات مثبت است و این علائم به مدت بیش از دو هفته به طول انجامیده است، پس ممکن است از نوعی افسردگی رنج ببرید. اما اگر این احساسات به دلیل یک فرد یا موقعیت به خصوص رخ داد، تنها چیزی که به آن نیاز دارید این است که از این موقعیت اجتناب نمایید.

در زیر برخی دیگر از نشانه هایی را بیان می کنم که نشان می دهد شما هم اکنون دچار افسردگی شده اید یا خواهید شد. آنها را بررسی کنید و ببینید آیا خودتان یا فردی که دوست دارید به نظر می آید که آن نشانه ها را داشته باشد.

افزایش استعمال مشروبات الکلی

آیا به تازگی مقدار الكل مصرفی خود را افزایش داده اید؟ از یک لیوان پس از شام به شاید سه لیوان؟ مطالعات نشان می دهد افراد مقدار مصرف مشروبات الکلی خود را افزایش می دهند زیرا فکر می کنند با افزایش مقدار مصرف مشروبات الکلی می توانند بدبختی یا افکار ناراحت کننده خود را کاهش دهند. اما اتفاقی که می افتد این است که فقط احساسات واقعی را سرکوب می کنید که خودشان را در زمانی دیگر با شدتی بیشتر نمایان می کنند.

تبدیل بحث های ساده به جدل های آتشی

این نشانه دیگری است برای اینکه شما تحت نوعی فشار قرار دارید. پرخاشگری به طور معمول یکی از چیزهایی است که ارتباط نزدیکی با افسردگی دارد. شما سریعا عکس العمل نشان می دهید، بدون فکر کردن به پیامدها و فکر می کنید که کار درستی را انجام می دهید. حتی چیزهای کوچکی مثل عدم موافقت یک نفر با شما یا داشتن یک عقیده متفاوت می تواند شما را از کوره به در برد. سطح صبوری و تحمل شما سریعا فروکش می کند، شما را مستأصل می سازد و باعث می شود با هر کسی مجادله کنید.

مشکلات مربوط به تمرکز

افرادی که افسرده هستند آن قدر تحت سلطه حالت ذهنی خود قرار دارند که به سختی می توانند بر چیزی متمرکز شوند. اگر افسرده باشید، ممکن است متوجه شده باشید که به طور پیوسته چگونه کارهای روزمره برایتان غیرقابل درک و دشوار شده اند. توجه به هر کاری یا زندگی فردی کاری آزاردهنده می شود.

اجتماعی شدن بیش از حد یا خیلی کم

مقدار خیلی زیاد و خیلی کم هر چیزی بد است. اگر دیده باشید که به نظر می آید احساس نیاز به اجتماعی شدن را در همه زمان ها دارید و نشستن در خانه، کتاب خواندن یا تماشای تلویزیون برایتان دشوار شده است پس این می تواند نشانه ای از افسردگی باشد. دلیل اینکه به دنبال یک همراه می گردید این است که بتوانید از افکار و احساسات خودتان اجتناب نمایید. به همین نحو، اگر به طور کامل از جامعه فاصله می گیرید و ادعا می کنید که دوست و خانواده ای ندارید و خودتان را در خانه زندانی کردید و حتی تماس تلفنی نیز برقرار نمی کنید، پس این نیز عملی ناسالم به شمار می رود.

اعتماد به نفس زیاد

اعتماد به نفس خیلی زیاد یا بی باکی نیز نشانه ای از فرار است. افرادی که دستاوردهای بزرگی دارند اکثرا در هنگام افسردگی وارد این مرحله می شوند. آنها احساس می کنند که با مشارکت در کارهایی که نیازمند بی باکی است قادر خواهند بود تا احساسات خود را فراموش کنند. از آنجایی که این افراد عادت کرده اند که فرماندهی کنند، افسردگی توانایی تسلط بر موقعیت یا عواطفشان را از بین می برد. حس درماندگی و ناامیدی که از افسردگی نشأت می گیرد آنها را نا آرام می سازد بنابراین آنها فعالیت هایی را دنبال می کنند که نیازمند چالش و مبارزه است.

فقدان احساسات

این شکل دیگری از فرار و شیوه مقابله ای برای افرادی است که از افسردگی رنج می برند. از آنجایی که آن ها نمی توانند با ترس ها و عواطف منفی خود روبه رو شوند، انتخاب می کنند که خودشان را بی حس کنند و احساسات خود را جدا سازند تا قادر نباشند ترس را تجربه کنند.

این را درک کنید که با رفتن به هریک از جهت های افراطی در هنگام ابتلا به افسردگی فقط خودتان را منزوی می کنید و شرایط را بدتر می سازید. شما به عشق و حمایت افرادی نیازمند هستید که دوستشان دارید؛ بنابراین لازم است که درباره احساسات خود با آنها صحبت کنید. سعی در فرار یا نادیده گرفتن علائم وضعیت را بدتر خواهد کرد.

سؤالی که ممکن است به ذهن خطور کند این است که پس آیا من یا فردی که دوستش دارم، افسرده هستیم؟ چگونه می توانم مطمئن شوم که این افسردگی است نه بی حوصلگی معمول؟ آیا این افسردگی شدت ندارد و می توانم آن را نادیده بگیرم؟ با این شیوه ممکن است افسردگی به خودی خود ناپدید شود! لطفا بدانید که در این احساس تنها نیستید و افسردگی به خودی خود از بین نمی رود. باید شرایط را بپذیرید و سپس کاری در مورد آن انجام دهید.

چگونه می توانید از وجود افسردگی مطمئن شوید؟

تنها راهی که می توانید با اطمینان به آن تکیه کنید این است که احساسات خود را مورد کنکاش قرار دهید. بررسی کنید آیا نشانه ها ادامه دارند. البته دقیق ترین تشخیص را تنها افراد متخصص می توانند ارائه دهند، بنابراین اگر احساس می کنید که اطمینان ندارید و می خواهید مطمئن شوید، با متخصص مشورت کنید. آن ها نه تنها قادر خواهند بود شما را در مورد شرایطتان آگاه سازند بلکه کمک خواهند کرد تا با آن مقابله کنید.

حال که درباره این صحبت کردیم که افسردگی چیست، چگونه رخ می دهد، چرا رخ می دهد و چه کسی بیشتر در معرض خطر قرار دارد. میتوانیم شروع کنیم به بحث در مورد راه های مدیریت، اجتناب و درمان افسردگی. فقط به خاطر داشته باشید، شما در این راه تنها نیستید. صدها نفر دیگر نیز هستند که در معرض همین شرایط قرار دارند. این یعنی اینکه شما نیز میتوانید با آن مقابله کنید و به فردی که دوست دارید کمک کنید تا از این شرایط بیرون آید.

در زیر برخی از راه ها و تغییراتی را بیان می کنم که میتوانید برای خلاصی از افسردگی و داشتن یک زندگی شاد و سالم به کار گیرید. به خواندن ادامه دهید تا دریابید.

افسردگی قابل درمان است، این را باور کنید!

بله، درست متوجه شدید. افسردگی قابل درمان است، به طور کامل. فقط برخی چیزها هست که باید بدانید و بپذیرید. همچنین چیزهایی هست که باید به بخشی از زندگیتان تبدیل شود. زمانی که شما این تغییرات را به کار می گیرید، متوجه خواهید شد که تفاوتی قابل مشاهده را در خلق و خو و حالت روانی خود می بینید. ممکن است افسردگی در مورد یک چیز نباشد و نتوان آن را با یک کار یا تغییر درمان نمود، اما برخی موارد را با هم ترکیب کنید تا درمان مناسبی به دست آورید.

چیزی که دوست دارم به آن اشاره کنم این است که هرگز به سراغ خوددرمانی نروید. داروهای ضدافسردگی برای این نیست که به طور سرسری گرفته شوند. آن ها می توانند به طور قابل توجهی عملکرد مغزتان را تغییر دهند، به همین دلیل است که باید این داروها را براساس دستور پزشک مصرف کنید. یک متخصص پزشکی قادر خواهد بود که به شما بگوید آیا به دارو نیازی دارید یا خیر. آن ها همچنین قادر خواهند بود شما را در خصوص نوع داروی مورد نیاز برای شرایط به خصوصتان راهنمایی کنند.

به همین نحو، مطمئن شوید افرادی که دوستشان دارید بدون اینکه اول با متخصص مشورت کنند، دارو مصرف نمی کنند. نه تنها احتمال وابستگی وجود دارد بلکه خطر مواجه شدن با اثرات جانبی یک داروی به خصوص نیز وجود دارد. اگر آن ها مقداری دارو مصرف کرده اند، آن ها را به پزشک ارجاع دهید یا از آنها بخواهید مصرف دارو را قطع کنند.