نظریه دلبستگی (به انگلیسی: Attachment theory) حوزه‌ای در روان‌شناسی است که به شرح ماهیت دلبستگی عاطفی میان انسان‌ها می پردازد. این حس از زمان بچگی با دل‌بستگی به والدین شروع می‌شود. ماهیت این دلبستگی و این‌که چگونه پرورش یافته و به آن توجه می‌شود، بعدها ماهیت دلبستگی ما به شریک‌های عشقی در زندگی را تعیین می‌کند.

محققان دریافته‌اند که چگونگی تأمین نیازهای نوزادان از سوی والدین «راهبرد دل‌بستگی» نوزادان را در طول زندگی تعیین می‌کند. راهبرد دلبستگی هر فرد احتمالا تا حد زیادی گویای این است که چرا روابط موفق بوده یا به شکست منجر شده‌اند، چرا جذب برخی افراد شده‌اید و مشکلات رابطه‌ای مکرر ما چه ماهیتی دارند.

معرفی انواع دلبستگی

طبق گفته روان‌شناسان، چهار راهبرد دل‌بستگی وجود دارد که مردم آن‌ها را می‌پذیرند:

  • دلبستگی ایمن
  • دلبستگی آشفته
  • دلبستگی اجتنابی
  • دلبستگی آشفته اجتنابی

دلبستگی ایمن

افرادی که سبک دلبستگی ایمن دارند به راحتی از خود علاقه و محبت نشان می‌دهند و با تنهایی و مستقل بودن مشکلی ندارند. آن‌ها قادر هستند به درستی روابط زندگی خود را در اولویت قرار دهند و مایل هستند مرزهای مشخصی برای خود تعیین کنند و به آن‌ها بچسبند.

بدیهی است که دل‌بستگی‌های ایمن به بهترین شریک‌های عشقی، بهترین اعضای خانواده و حتی بهترین دوستان منجر می‌شوند.

چنین افرادی توانایی پذیرش رد شدن و جلو رفتن با وجود درد را دارند و می‌توانند وفادار باشند و در صورت نیاز فداکاری کنند. آن‌ها با اعتماد به افراد نزدیک به خود مشکل زیادی ندارند و خود نیز قابل اعتمادند. طبق تحقیقات، دلبستگی بیش از 50 درصد از مردم از انواع دل‌بستگی ایمن است. دلبستگی ایمن از کودکی در نوزادانی شکل می‌گیرد که به طور منظم نیازهای آن‌ها برآورده می‌شود و در کنار آن، مقادیر کافی عشق و عطوفت نیز دریافت می‌کنند.

دلبستگی آشفته

انواع کسانی که دل‌بستگی آشفته دارند غالبا در روابط خود عصبی و مضطرب هستند. آن‌ها به محبت و اطمینان خاطر دائمی از جانب شریک خود نیازمندند. با تنها و مجرد بودن مشکل دارند. اکثر اوقات به روابط ناسالم یا آزاردهنده تن می‌دهند. با اعتماد به افراد، حتی نزدیکان خود مشکل دارند. ممکن است رفتار آن‌ها غیرمنطقی، دمدمی و بیش از حد احساسی باشد و شکایت کنند که همه افراد جنس مخالف سرد و سنگدل اند. همان دختری که شبی 20 بار زنگ می‌زند و می‌خواهد بداند چرا جواب تماسش را نداده‌اید! یا مردی که همسرش را تا محل کار تعقیب می‌کند تا مطمئن شود با هیچ مرد دیگری حرف نمی‌زند!

احتمال وجود دلبستگی آشفته در زنان نسبت به مردان بیشتر است. سبک‌های دلبستگی آشفته در دوران کودکی در نوزادانی ایجاد می‌شود که عشق و مراقبت را با کفایتی غیرقابل پیش بینی دریافت می‌کنند.

دلبستگی اجتنابی

افراد دارای دلبستگی اجتنابی بسیار مستقل و متکی به نفس‌اند و اغلب با صمیمیت میانه خوبی ندارند. آن‌ها دچار صمیمیت هراس هستند و در توجیه فرار از موقعیت‌های احساسی حرفه‌ای هستند. وقتی افراد سعی می‌کنند به کسی که دچار دلبستگی اجتنابی است نزدیک شوند، شخص دچار دلبستگی اجتنابی دائم شکایت می‌کند که احساس «سردرگمی» و «خفگی» دارد. این افراد در هر رابطه‌ای، همیشه یک راهبرد خروج دارند، همیشه.

اغلب، سبک زندگی خود را طوری می‌سازند که از تعهد و رابطه خیلی صمیمی اجتناب کنند. این مصداق مردی است که هشتاد ساعت در هفته کار می‌کند و وقتی زنانی که با او قرار می‌گذارند بخواهند بیش از یک بار در آخر هفته او را ببینند اذیت می‌شود یا آن دختری که طی سال‌ها با ده‌ها نفر قرار می‌گذارد؛ اما به همه آن‌ها می‌گوید «هیچ چیز جدی» نمی‌خواهد و درنهایت وقتی از آن‌ها خسته می‌شود آن‌ها را قال می‌گذارد.

احتمال وجود انواع اجتنابی در مردان بیشتر از زنان است. سبک دلبستگی اجتنایی در دوران کودکی در نوزادانی ایجاد می‌شود که تنها برخی از نیازهای آنان برآورده می‌شود؛ در حالی که از مابقی نیازها غفلت می‌شوند (برای نمونه، به طور منظم تغذیه می‌شود؛ اما به اندازه کافی در آغوش گرفته نمی‌شود).

دلبستگی آشفته اجتنابی

انواع دل‌بستگی آشفته اجتنابی، که به «نوع ترسو» نیز شهرت دارد، ترکیبی از بدترین‌های هردو نوع است. آشفته اجتنابی‌ها نه تنها از صمیمیت و تعهد می‌ترسند، بلکه نسبت به هر کسی که سعی کند به آن‌ها نزدیک شود بی‌اعتماد هستند و از لحاظ احساسی تندخویی می‌کنند. آشفته اجتنابی‌ها بیشتر وقت خود را در تنهایی و بدبختی یا در روابطی آزاردهنده و ناهنجار سپری می‌کنند. آشفته اجتنابی‌ها معمولا کوله باری از مشکلات عاطفی دیگری در سایر جوانب زندگی خود دارند؛ مثلا مصرف مواد مخدر، افسردگی و … .

طبق مطالعات، تنها درصد کمی از مردم ویژگی‌های آشفته اجتنابی دارند. انواع آشفته اجتنابی حاصل دوران کودکی آزاردهنده یا به شدت غفلت بار است.

مانند بیشتر پرونده‌سازی‌های روان‌شناسی، این انواع ویژگ‌یها صفر و یکی نیستند؛ بلکه ماهیتی مدرج دارند و به نوعی مستقل هستند. به عنوان مثال، بر اساس یک آزمون استاندارد، من در معیار ایمنی امتیاز 80 درصد، در معیار اجتنابی 85 درصد، و در معیار آشفتگی 20 درصد امتیاز کسب کردم.

حدس من این است که سه سال پیش، ایمنی در من پایین‌تر و آشفتگی بالاتر بوده است. البته معیار اجتنابی من همیشه در حداکثر بوده است.

نکته این است که می‌توانید گرایش‌هایی مربوط به بیش از یک سبک را در موقعیت و فرکانس‌های مختلف از خود نشان دهید. با وجود این، هرکس یک سبک غالب دارد؛ بنابراین انواع «ایمن» هنوز هم برخی رفتارهای اجتنابی یا آشفته را نشان می‌دهند، انواع «آشفته» گاهی رفتارهای ایمن را بروز می‌دهند، و … .

مسئله انتخاب فقط این یا فقط آن نیست. نوع آشفته و اجتنابی هردو هنوز امتیاز خاصی در معیار ایمنی کسب می‌کنند؛ اما آشفته اجتنابی‌ها در هر دو نوع آشفته و اجتنابی امتیاز بالا و در میزان ایمنی امتیاز پایینی می‌گیرند.

پیکربندی‌های رابطه

انواع مختلف دلبستگی تمایل دارند خود را به روش‌های قابل پیش‌بینی در روابط دخیل کنند. انواع ایمن می‌توانند با هر دو نوع آشفته و اجتنابی ارتباط داشته باشند. آن‌ها به اندازه‌ای با خود راحت هستند که هم می‌توانند اطمینان خاطر مورد نیاز انواع آشفته را به آن‌ها بدهند و هم فضای موردنیاز انواع اجتنابی را در اختیارشان بگذارند، بدون این که خودشان احساس تهدید کنند.

در بیشتر مواقع انواع آشفته و اجتنایی بیشتر با نوع مقابل وارد روابط می‌شوند تا نوع خودشان. ممکن است با عقل جور درنیاید؛ اما پشت این بی‌منطقی، علتی وجود دارد. انواع اجتنابی چنان در قال گذاشتن دیگران استادند که اغلب فقط انواع آشفته هستند که مایل‌اند به آن‌ها بچسبند و برای دیدن روی خوش آن‌ها تمام تلاش خود را به کار بگیرند؛ مثلا مردی اجتنایی ممکن است بتواند با موفقیت، تلاش‌های زنی ایمن را برای ایجاد صمیمیت بیشتر نادیده بگیرد، که بعد از آن زن ایمن، این تردشدگی را می‌پذیرد و به زندگی خود ادامه می‌دهد.

در مقابل، زنی آشفته اگر مردی تلاش‌هایش را نادیده بگیرد، صرفأ مصمم‌تر می‌شود. هفته‌ها یا ماه‌ها به تماس تلفنی متوسل می‌شود تا زمانی که مرد تسلیم و به او متعهد شود. این اطمینان خاطر موردنیاز مرد اجتنایی را به او می‌بخشد؛ یعنی این که مرد می‌تواند مستقلانه رفتار کند، چون زن آشفته منتظرش خواهد ماند. این روابط به این ترتیب وارد الگویی موش و گربه‌ای می‌شوند و حجمی از تعادل ناهنجار را تولید می‌کنند. هردوی این‌ها همان نقش‌هایی هستند که انواع آشفته و اجتنابی برای صمیمت به آن نیاز دارند. آشفته اجتنابی‌ها تنها با همدیگر یا پرتردیدترین فرد از انواع آشفته با انواع اجتنابی قرار عاشقانه می‌گذارند. این روابط اگر آزاردهنده و غفلت آمیز نباشند، بسیار نابسامان خواهند بود.

در روابط، بی‌امنیتی به بی‌امنیتی و امنیت به امنیت منتهی می‌شود؛ حتی اگر آن ناامنی‌ها همیشه یکسان به نظر نرسند.

شناختن و تغییر نوع دلبستگی

اگر دائم از تعهد اجتناب می‌کنید، از شریک‌های عشقی خود فاصله می‌گیرید، آن‌ها را نادیده می‌گیرید، یا مسائل را با آن‌ها در میان نمی‌گذارید، پس احتمالا فردی نسبتأ اجتنابی هستید. اگر دائم نگران شریک‌های خود هستید، حس می‌کنید به قدری که شما آن‌ها را دوست دارید شما را دوست ندارند، می‌خواهید تمام روز آن‌ها را ببینید، یا به اطمینان خاطر دائمی از جانب آن‌ها نیازمندید، پس احتمالا آشفته‌اید. اگر به راحتی با افراد قرار می‌گذارید و صمیمی می‌شوید و در روابط خود مرزهای خاصی مشخص می‌کنید و در عین حال از تنهایی هم هراسی ندارید، پس احتمالا ایمن هستید.

خبر خوب این است که سبک دلبستگی ما می‌تواند به مرور تغییر کند؛ گرچه کند و دشوار است. تحقیقات حاکی از این است که فردی آشفته یا اجتنابی که به رابطه‌ای بلندمدت با فردی ایمن وارد می‌شود، ممکن است پس از مدتی طولانی به سطح ایمن برسد. متأسفانه فردی آشفته یا اجتنایی نیز می‌تواند فردی ایمن را در صورت بی‎دقتی به سطح ناامنی خود پایین بکشد. رویدادهای شدید منفی زندگی (همچون طلاق، مرگ فرزند، تصادف جدی و …) ممکن است باعث شود کسی از نوع دلبستگی ایمن به نوع دلبستگی ناایمن‌تر برسد؛ مثلا ممکن است مردی کم و بیش ایمن، با زنی آشفته ازدواج کند و او را به سطح بالاتری از امنیت بکشاند؛ اما اگر دچار مشکلات مالی شوند، زن به سطح آشفته خود برمی‌گردد. به این ترتیب زن به مرد خیانت می‌کند و به خاطر همه پول‌هایش از او طلاق می‌گیرد و مرد را در دام اجتناب می‌اندازد. این مرد در ادامه، صمیمیت با زنان را نادیده می‌گیرد و تا ده سال دیگر هر روز با یک زن طرح دوستی می‌ریزد و رهایش می‌کند، از ترس این که مبادا با یکی از آن‌ها صمیمی شود.

اگر دارید به این فکر می‌کنید که رفتار آشفته یا اجتنابی با سندرم آلفای جعلی و دیگر رفتارهای ناامن مردان مطابقت دارد یا نه، درست فکر کرده‌اید. سبک‌های دلبستگی ما رابطه بسیار نزدیکی با اعتماد ما به خودمان و دیگران دارند. روان‌شناسان مدلی فرضی ساخته‌اند که نشان می‌دهد سبک دلبستگی فرد با میزان خویشتن بینی مثبت منفی و تصور مثبت منفی او از دیگران تطابق دارد.

ایمن‌ها، هم نسبت به خود و هم نسبت به دیگران تصورات و ادراک مثبتی نشان می‌دهند. انواع آشفته تصورات منفی از خود نشان می‌دهند؛ اما نسبت به دیگران تصورات مثبت دارند (رفتار نیازمندانه آن‌ها از همین روست). اجتنابی‌ها نسبت به خود تصورات مثبت نشان می‌دهند و نسبت به دیگران ادراک منفی دارند (تكبر و ترس آن‌ها از تعهد از همین روست). آشفته اجتنابی‌ها ادراک منفی نسبت به همه چیز و همه کس دارند (ناتوانی آن‌ها در عملکرد در روابط از همین روست).

فرد با استفاده از این مدل به عنوان راهنمای مسیر می‌تواند خودش را به نوع دلبستگی ایمن‌تری هدایت کند. انواع آشفته می‌توانند با ایجاد حد و مرزهای سالم و تقویت خویشتن بینی برای بهتر کردن خود تلاش کنند.

یکی از رایج‌ترین توصیه‌ها در زمینه قرار عاشقانه برای مردان این است که چیزهایی را پیدا کنند که برای آنان شور و شوق زیادی می‌سازند و به جای یک زن، آن چیزها را کانون توجه خود قرار دهند. انواع اجتنایی می‌توانند سعی کنند قلب خود را به روی دیگران باز کنند و روابط خود را با سهیم شدن خود با دیگران غنی کنند.

یکی دیگر از رایج‌ترین توصیه‌ها به مردان این است: موظف هستید در هر کسی که ملاقات می‌کنید، یک ویژگی خوب پیدا کنید. این وظیفه آن‌ها نیست که این ویژگی را به شمن نشان دهند. کنجکاو شوید. از قضاوت کردن دست بکشید.

البته ممکن است برخی از شما با خود فکر کنید که «من دوست دارم تنها باشم و بتوانم با هرکسی که دلم می‌خواهد باشم. برای همین چیزی را تغییر نخواهم داد و این حقیقت دارد.» بسیاری از مردم در انواع اجتنابی یا آشفته، زندگی شاد و موفقی دارند. حتی بعضی‌ها به عنوان افراد آشفته یا اجتنایی روابط بلند مدت موفقی هم دارند؛ اما تحقیقات نشان می‌دهد که ایمن‌ها همیشه شادتر هستند و پشتیبانی بیشتری دریافت می‌کنند. آن‌ها کمتر ممکن است افسرده شوند، سالم‌تر هستند، روابط مستحکم‌تری دارند و از انواع دیگر موفق‌تر می‌شوند.

می‌توانم براساس تجربه خودم بگویم که با شش سال کار کردن روی خودم در این زمینه، از نوع اجتنابی شدید و کمی هم آشفته، خودم را به نوع دلبستگی ایمن‌تر سوق داده‌ام و به صراحت می‌توانم بگویم که نسبت به قبل خوشحال‌تر و در روابطم نسبت به گذشته رضایت بیشتری حس می‌کنم و این را با هیچ چیز عوض نمی‌کنم.