یکی از رایج ترین شکایت های والدین راجع به تغذیه فرزندانشونه. اکثر والدین معتقدن بچه شون بدغذاست و یا دست کم در مرحله ای از رشد اونها رو بدغذا میدونن. اگه بچه دارید، اگه قراره بچه دار بشید، دایی، خاله عمو و عمه هستید، این مطلب رو مطالعه کنید لطفا. مشکلات تغذیه کودکان انواع مختلف و دلایل مختلف داره. کودکان یا از خوردن غذا اجتناب میکنن یا بسیار کم و محدود غذا میخورن یا فقط نوع خاصی از خوراکی ها رو میخورن و به بقیه خوراکی ها لب نمیزنن یا میل شون به خوراکی ها به صورت دوره ای تغییر میکنه، یا مشلات بلع و جویدن دارن و زمان های غذا خوردن اونها تبدیل به صحنه جنگ کودک – والد میشه.

والدين محترم، اگر این الگوی تغذیه منجر به سوءتغذیه، کاهش معنادار وزن و عقب موندن از نمودار رشد بشه، یک اختلال جدیه و لازمه که حتما به متخصص مراجعه کرد.

اما اگر شاهد اختلالی در روند رشد کودک نباشیم، دو حالت وجود داره

۱. یا این الگوی تغذيه گذراست

۲. یا اینکه نه، پایداره و از بین نمیره

مشکل تغذیه کودک شما هر حالتی از موارد فوق باشه حتما که باید بهش توجه کرد. تحقیقات نشون میدن که الگوی نامناسب تغذیه ارتباط قوی با اختلالات اضطرابی و افسردگی کودک داره. البته نمی دونیم که کدوم نوع از اختلال خوردن در طی رشد با اختلالات روانی همراه میشه و به خاطر همین معتقدیم که همه مسائل مربوط به تغذيه کودکان حتما باید مورد بررسی قرار بگیرن.

بیشتر بچه ها در روند طبیعی رشدشون دوره ای از بدغذایی رو میگذرونن و برای مدتی عادات غذایی خاصی دارن. در این دوره که معمولا از دو تا چهار سالگیه، کودک میتونه به علت

  • ترجیح مزه شیرین به تلخ
  • ترس از تجربه هر متغیر جدید
  • دوست نداشتن یک مزه، بو یا بافت خاص
  • تنوع و کمیت غذایی محدودی

داشته باشه. حالا چه با دلیل چه بی دلیل چه به صورت طبیعی و چه غیرطبیعی اگر راهکارهای ارتباطی و مدیریتی مناسب رو بلد نباشین، حتما که هم به کودک و هم به خودتون آسیب زدید.

قبل اینکه چندین راهکار بسیار مناسب رو عنوان کنم یه مقدمه بگم:

مشکلات تغذیه معمولا در مرحله ای از رشد دیده میشن که در آن کودک نیاز به استقلال، خودمختاری و ابتکار داره. اگر یک نگاه به روتین و آداب تغذیه فرزندان بندازید، متوجه میشین که در اغلب مواردی که به مشکل برخوردین، این سه نیاز کودک رو نادیده گرفتین. یعنی با فکر مهیا کردن مواد ضروری و مفید و مقدار لازم از اونها، آزادی انتخاب و استقلال عمل رو از کودک گرفتید. میدونید مثل چیه؟

تصور کنین رفتین یه رستوران که سرآشپزش نوع خاصی از غذا رو با انتخاب خودش و به مقدار دلخواه خودش براتون سرو میکنه … یا تصور کنین یک ظرف سوسک و ملخ کرانچی رو جلوتون گرفتن و میگن، بخور، فسفر داره، مفیده.

اگر می خواید بچه تون بروکلی بخوره، از مزرعه شروع کنین !

جالبه بدونین تعداد افرادی که صدف خام دوست دارن به طرز معناداری در شهرهای ساحلی بیشتره! میدونین علتش چیه؟ رویارویی و مواجهه مداوم. بدون اینکه کسی بهشون بگه که سالمه و پر از فایده، صرف حضور و مجاورت مکانی اونها خیلی راحتتر این غذا رو می خورن. تو کتابای تغذیه کودکان به جمله ای رایجه و اون اینه که “اگر می خواید بچه تون بروکلی بخوره، از مزرعه شروع کنین”. یعنی برای اینکه کودک رو آماده کنین که غذای مورد نظر شما رو بخوره، برید خیلی قبلتر از مرحله خوردن. از خرید کردن، شستن و دسته بندی کردن شروع کنید و کم کم به سمت آماده کردن، پختن و کشیدن در بشقاب و در نهایت خوردن پیش برید.

وقتی کودک خوراکی مدنظر رو خورد یا کمی از اون چشید، من باشم به جای اینکه بگم دیدی خوشمزه بود، زهرمار که نیست یا یکم دیگه؛ میگم وای! تو واقعة شجاعی. امتحان مزه های تازه خیلی جرأت می خواد، شرط میبندم زبونت منتظره ببینه مزه بعدی چیه! زبونت رو با کلی مزۂ جدید آشنا کردی، توچه معلم خوبی هستی. اگر کودک گفت مامان سیب بده، به جای چه عجب! بگید، من وقتی همسن تو بودم سیب دوست نداشتم. تو چطور یاد گرفتی انقدر خوب سیب بخوری. منم میخوام مثل تو یاد بگیرم بیشتر سیب بخورم.

میدونین منظورم چیه از این دو مثال؟ جنگ قدرت راه نندازید. اگر کودک خودش غذایی که میخواد بخوره و مقدار اون رو انتخاب نکنه، یا همون سر میز غذا نبرد رو میبازين یا چند سال بعد وقتی در اتاقش تو صورتتون بسته میشه. یادتون باشه کسی که انتخاب میکنه چه غذایی رو دوست نداره، خود اون کسیه که قراره اون غذا رو بخوره. روی تعداد قاشقهایی که کودک از غذا میخوره تمرکز نکنید. به این توجه کنید که چقدر زمانهای غذا خوردن به شما خوش میگذره و چقدر با هم در این اوقات خاطرات به یاد ماندنی ساختین.

راستی، حواستون باشه غذاهایی که فرزندتون نمی خوره رو همراه با غذاهای محبوبش سرو کنید. حسابی خوشمزه شون کنید، با تزئین و دکورهای جالب و هیجان انگیز سرو کنید. از بوییدن و لمس اونها شروع کنید، با صبر و حوصله به سمت در دهان نگه داشتن و تف کردن، جویدن و تف کردن و بعد در نهایت خوردن سر سوزنی اونها پیش برید. ما روانشناسها میتونیم در در این فرایند زنجیره سازی و یا شکل دهی رفتاری به شما کمک کنیم. یادتون باشه هیچ راه میان بر و سریع السیری وجود نداره. هیچ روانشناسی با خوندن وردهای جادویی نمیتونه عادات غذایی کودک رو اصلاح کنه. شما میتونین دو الی چهار ماه با صبر و حوصله و سانت سانت به هدف نزدیک شید و یا میتونید بجنگید، باید و نباید کنید و شش ماه دیگه هم همینجا باشید که الان هستید فقط خیلی خسته تر. استراتژیهایی مثل بشقابها مثل آینه، فقط سه قاشق دیگه، اول ماهی بعد دسر، تا وقتی همه غذاتو بخوری میتونی تلویزیون نگاه کنی رو بندازید دوررررر اگه یه راه برای بهبود این مشکل باشه، همون هایی هست که اینجا مطرح شد.