حتما شنیدهای که بعضیها از این مینالند که: «نمیتونم برم مهمونی، آخه هیچی ندارم بپوشم.» آخرین بار کی این جمله را شنیدی؟ «نمیتونم برم مهمونی، چون هیچی ندارم بگم.»
وقتی به محفلی میروی که آدمهای مختلفی در آن حضور دارند، طبیعتأبه ظاهرت فكر میکنی و اطمینان حاصل میکنی که کفشهایت به لباست میخورد و البته باید لباس مناسب و آرایشی که دارای رنگ متناسب است را هم در نظر بگیری. موهایت را فرم میدهی، کارتهای ویزیتت را توی کیفت میگذاری و راه میافتی. آهای، یک دقیقه صبر کن! فکر نمیکنی مهمترین چیز را فراموش کردی؟
چگونه وقتی حرفی برای گفتن نداریم، گفتگو را شروع کنیم؟
یک «گفتگوی مناسب» برای اینکه تصویر خوبی از تو در ذهن بقیه بماند. میپرسی منظورت چیه؟ منظورم این است که آیا واقعا میخواهی موقع حرف زدن با دیگران فورأ هر چیزی که به ذهنت آمد به زبان بیاوری؟ تا آنجایی که میدانم تو برای رفتن به مهمانی همین طوری دست در کمدت نمیکنی و اولین لباسی را که توی دستت آمد نمیپوشی. به همین ترتیب، نباید گفتگویت را هم در مقابل مهمانان لبخند به لب و تشنه صحبتهای تو، به امید اولین چیزی بگذاری که به ذهنت خطور میکند.
البته مطمئنأ وسط حرفهایت از غریزهات پیروی خواهی کرد، ولی برای شروع حداقل خودت را آماده کن تا اگر چیزی به ذهنت نرسیده به بنبست نخوری.
بهترین راه برای اطمینان از اینکه کنترل گفتگو را در دست خواهی داشت این است که درست قبل از رفتنت به رادیو و تلویزیون گوش بدهی. ببین در حال حاضر چه اتفاقاتی دارد در دنیا میافتد: آتشسوزی، سیل، سوانح هوایی، رژیمهای سرنگون شده، سقوط سهام. تمام این اتفاقات موضوعات جالبی برای حرف زدن هستند. مهم نیست که با چه کسانی در حال گفتگو هستی.
چگونه سر صحبت را باز کنیم؟
تکنیک بعدی را از کسی یاد گرفتم که یکی از قدیمیترین شغلهای زنانه دنیا را دارد. جدیدترین خبر … هرگز بدون شنیدن آن از خانه بیرون نرو! آخرین کاری که قبل از بیرون آمدن از خانه به قصد رفتن به مهمانی باید انجام بدهی (حتی وقتی که برای بار آخر خودت را در آیینه دیدی) این است که رادیو را روشن کنی و به اخبار گوش بدهی یا روزنامه را برداری و آن را ورق بزنی. هر چیزی که امروز اتفاق افتاده است، میتواند موضوع خوبی برای صحبت باشد. به علاوه، دانستن اخبار مهم روز یک حرکت تدافعی است و مانع از این میشود که با پرسیدن این سؤال که «دیگران دارند درباره چی حرف میزنند»، انگشت در چشم خودت کنی!
این زن به من گفت که در محیط کار یک قانون خانگی گذاشته است. او از تمام «پیمانکاران مؤنث مستقل» خواسته که از اخبار جدید روز خبر داشته باشند تا بتوانند با مشتریهایشان به خوبی گفتگو و مذاکره کنند. البته او برای این کارش دلیل موجهی دارد؛ بررسی عملکرد کارمندانش به او نشان داده بود شصت درصد از ساعات کاری دخترانش به گپ زدن با مشتریها و فقط چهل درصد به برآورده کردن نیازهای آنها سپری میشد. بنابراین او به آنها دستور داده بود قبل از هر دیداری، روزنامه آن روز را بخوانند و یا به اخبار رادیو گوش بدهند. او همچنین به من گفت از وقتی این قانون را اجرا کرده، کار و بارش به طرز چشمگیری رشد داشته است. گزارشهایی که از مشتریهای او میرسید همگی پر بود از تعریف و تمجید از زنانی که برای او کار میکردند. او همیشه تلاش میکرد از انتظارات مشتریهایش جلو بزند. آماده مسابقه قهرمانی در رشته گفتگو هستی؟